کودکان کار؛ واژهای غمانگیز و تلخ که گریبان معصومترین قشر جوامع بشری رو گرفته و گلوشون رو از دردِ فقر و کودکینکردن میفشارد. کودکانی که باید پشت نیمکتهای مدرسه درس عشق و آرامش بیاموزند و در خونه زیر سایه آرامش به بازی بپردازند بیشتر در کارخانهها و مزارع و خیابونها بدنبال کسب درآمد هستن و با دستان کوچیک و بدن نحیف خود نونآور خونواده حساب میشن.
کارگران خردسالی که پیوسته به خدمت گرفته میشن رو با نام «کودکان کار» یاد میکنیم؛ کودکان کارگری که سلامت روحی و جسمی اونها همیشه در برابر تهدید و خطر قرار داره.
همین امر دلیل شده تا کار کودک پیش خیلی از کشورها و سازمانهای بینالمللی، فعالیتی «استثماری» تلقی شه.
کار در کارخانه، معدن، کار کشاورزی، کمک در کار و کاسبی والدین، داشتن کار و کاسبی شخصی (مانند فروش غذا) و کار و کاسبی خارج از ساعات مدرسه از جمله عادیترین روشهای کسب درآمد کودکان هستن.
اما ناپذیرفتنیترین و مشکیترین کار کودکان استفاده نظامی از اونا، روسپیگری و تنفروشی بچه گونه.
قشر معصوم و بیگناه جوامع که به خاطر ساختار خونواده، فقر، تغییرات اقتصادی یهویی به وجود اومده به وسیله جنگ و … که منتهی به مهاجرت به کشورای همسایه واسه کار با دستمزد بیشتر میشه و هم اینکه هزینهٔ تحصیل و نظام آموزشی نادرست در شرایط بسیار بد از نظر تغذیه و بهداشت قرار دارن و عموما در برابر انجام کارای خطرناک و زیاد به سر میبرند.
این کودکان میتونن خیلی راحت بازیچه دست بزهکاران حرفهای مثل سارقین یا باندهای پخش مواد مخدر، عوامل ایجاد خونه های فساد و… قرار گیرند؛ و هم اینکه نبود بهرهگیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با بقیه کودکان در ایجاد یه زندگی سالم رو هر چی بیشتر از این کودکان سلب میکنه.
کلا کودکان کار به دلیل داشتن وضعیت عاطفی ناجور و شرایط خاص زندگی، دارای روحیهای حساس و از نظر عاطفی، آسیب پذیرتر از کودکان هم سن و سال خود هستن؛ پس بیتوجهی و ندیده گرفتن این کودکان باعث نهادینه شدن خشمی مخفی در ناخودآگاه اونها شده، در بزرگسالی باعث بروز خیلی از ناهنجاریها در جامعه میشه.
آمارهای غیررسمی از وجود هفتمیلیون کودک کار در ایران خبر میدن
کار کودکان نه فقط واسه خود این افراد آسیبهای روحی و جسمی فراوون بدنبال داره، بلکه سلامت اجتماعی رو هم به خطر میاندازد و مانع پیشرفت جامعه میشه. به خاطر این که، کار کودکان دلیل افزایش سود و جمع شدن سرمایه واسه کسایی میشه که کودکان رو مورد بهره کشی قرار میدن و در نتیجه فاصله طبقاتی رو در جامعه بیشتر میکنه و فقر و تهیدستی رو افزایش میدهد.
کودکان رو از رسیدن به علم و مهارت کافی بازمیداره و در نتیجه بهرهوری نیروی کار رو در جامعه کاهش میدهد. آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، گناه کاری، بهره کشی، بی عدالتی، فقر و… افزایش مییابد و در نتیجه سلامت اجتماعی رو به خطر میاندازد و مانع پیشرفت جامعه میشه.
از کودکان کار ۷۰.۹ درصد در بخش کشاورزی، ۱۷.۱ درصد در بخش خدمات و ۱۱.۹ درصد در بخش صنعت استفاده شده.
دوازدهم ژوئن روز جهانی مقابله علیه کار کودکان است. سازمان ملل از سال ۲۰۰۲ میلادی این روز رو هم جهت با یه عزم جهانی واسه پایان دادن به کار کودکان انتخاب کرد.
روز جهانی مقابله علیه کودکان کار واسه این تعیین شده که همه آدمها با هم معتقد شن تا بردهداری مدرن واسه همیشه از جهان محو شه؛ بردهداری که میلیونها کودک رو از حقوق اولی شون محروم میکنه و زندگی اونا رو با خطرات جدی مواجه میسازه. امروز کودکان زیادی در جهان برده آدمها هستن.
آمار جهانی کار کودکان
شمار کودکان کار در سراسر جهان در سال ۲۰۱۶ میلادی دستکم ۱۵۲ میلیون نفر بوده.
از کل ۱۵۲ میلیون کودک کار، ۶۴ میلیون دختر و ۸۸ میلیون پسر بودن و تقریبا یه دهم از کل کودکان جهان رو تشکیل می دادن.
کار کودک تا حد خیلی از نشونههای فقره. این در سطح ملی به طور کامل آشکاره، چون اطلاعاتِ گسترده سراسری در سطح کشورها نشون میدن که کار کودک بیشتر از همه در کشورهایی گسترش داره که درآمدها در پایینترین سطح ممکن قرار دارن.
بیشتر این کودکان، سنی میان ۵ تا ۱۷ سال داشتن و ۷۲.۱ میلیون نفر از اونا در قاره آفریقا، ۶۲ میلیون در قارههای آسیا و اقیانوسیه، ۱۰.۷ میلیون نفر در قاره آمریکا، ۵.۵ میلیون نفر اونا در اروپا و آسیای مرکزی و درآخر ۱.۲ میلیون نفر در کشورای عربی زندگی می کردن.
یه چهارم قربانیان برده داری مدرن (حدود ۱۰ میلیون نفر) و حدود ۳۷ درصد (یا ۵.۷ میلیون نفر) از قربانیان ازدواج اجباری هم کودکان هستن.
از کودکان کار ۷۰.۹ درصد در بخش کشاورزی، ۱۷.۱ درصد در بخش خدمات و ۱۱.۹ درصد در بخش صنعت استفاده شده.
۳۸ درصد از کودکانی که به کارای خطرناک گمارده شدن بین ۵ تا ۱۴ سال سن دارن. دو سوم کودکان بین ۱۵ تا ۱۷ سال هم بیشتر از ۴۳ ساعت در هفته کار می کنن. هم اینکه تقریبا یه سوم از کودکان کار ۵ تا ۱۴ ساله خارج از سیستم آموزشی هستن.
آمار کار کودکان در ایران
تجاوز و سوءاستفاده جنسی نتیجه بدون واسطه خلاص شدن کودکان در خیابونه، اما تنها نتیجه اون نیس.
هنوز آمار مشخصی از کودکان کار در ایران وجود نداره؛ این در حالیه که آمارهای رسمی رقم دومیلیون کودک کار رو در کشور نشون میدن، اما آمارهای غیررسمی از وجود هفتمیلیون کودک کار خبر میدن که ۵۰ درصد اونا رو کودکان مهاجر از کشورای افغانستان، پاکستان و… تشکیل میدن.
بعضی کارشناسان مسائل اقتصاد شهری آمار کودکان کار ایران رو بین ۳ تا ۷ میلیون عنوان می کنن، ضمن اینکه این رقم واسه تهران هم ۲۰ هزار نفر تخمین زده می شه، اما به دلیل اینکه بیشتر کودکان کار هیچ گونه ثبت هویتی ندارن؛ آمار دقیقی در این مورد نمیشه نشون داد.
براساس بررسیهای انجام شده تا حالا ۶۸۰ کودک زباله گرد در ۱۰ استان کشور شناسایی شده
در بین کودکان کار و خیابون میتوان به کودکان زباله گرد اشاره کرد.
بیشتر این کودکان بدون دستکش سر در سطلهای زباله دارن؛ اونا بهدلیل انجام این جور اقدامات در برابر دچار شدن به ایدز، هپاتیت، کزاز، حصبه، سالک پوستی، انگلهای رودهای، اسهال خونی، فلج کودکان، زانو درد و کمردرد هستن.
براساس بررسیهای انجام شده تا حالا ۶۸۰ کودک زباله گرد در ۱۰ استان کشور شناسایی شده که ۴۰درصد اونا نونآور خونواده هستن.
به گفته نایب رئیس انجمن پشتیبانی از حقوق کودکان، بدیش اینه بر خلاف اینکه در سطح جهان آمار کودکان کار رو به کاهش بوده اما در ایران تماشاگر افزایش تعداد کودکان کار هستیم و تا وقتی که ساختارهای اقتصادی کشور اصلاح و فقر ریشه کن نشه، این روند ادامه داره.
در همین رابطه سهیل سراییان در سال ۱۳۹۲ در روزنامه اعتماد گزارشی با عنوان «بازار بچه فروشان» نوشته بود که خوب توصیفکننده وضعیت اسفبار کودکان کار در ایرانه. در بخشی از این گزارش نوشته شده:
این گزارش نیست، روایت نبض کند کودکانیه که هرروز اونا رو سر چهارراها یا مترو می بینیم. نه می تونن بخونن نه می تونن بنویسند، تنها چیزی که از همون اول آموزش دیده ان کار کردنه. اونا از صبح کار می کنند تا شب پدر و مادرهای جعلی یا پدر و مادرهای خودشون با خیال راحت مواد بکشند. کارگرانی که اگه خوب کار کنند، خریداران فراوانی دارن. قیمت این کودکان برده رو می پرسم: «از صد هزارتا پنج میلیون.»
بردگی به جای عاشقی
اینجا دروازه غاره، ناف تهران. سوار مترو که شوی، کمتر از یک ساعت به ایستگاه شوش می رسی و چند قدم پیاده که بیایی جایی سردرمی آوری که انسانیت دود شده و به هوا رفته. صبحا خلوت و شبا از زمین بچه می جوشد. نه عاشق می شن نه کودکی می کنند. وقتی به سن دوازده، سیزده سالگی می رسند باید ازدواج کنند و بچه دار شن، این چرخه زندگی کودکان برده. راه دیگری مقابل پای اونا نیست، فکر می کنند حتما این صحیح ترین راه س. اونا رو غربتی صدا می زنند. از لب خط تا دروازه غار خونه هایی رو می بینی با حیاط هایی بزرگ و هشتی و اندرونی و بیرونی، در تموم این اتاقا خونواده هایی زندگی می کنند با چند بچه. هر بچه سرمایه یی برای خونواده، برای این والدین بچه بیشتر، زندگی بهتره. مواد بیشتره. نشئگی عمیق تر.