بررسی ساختار مالکیت و جریان های وجوه نقد در تعیین سیاست تقسیم …

نا برابری اطلاعاتی (علامتدهی و هزینه نمایندگی)
مدلهای نظری و مشاهدهای (تجربی) سیاست تقسیم سود، اخیراً به گونهای دیگر طبقهبندی شدهاند. در این طبقهبندی، نظریههای یاد شده بر اساس وجود نقاط مشترک در یک طبقه قرار گرفتهاند و تأکید اصلی بر توجه به روانشناسی سرمایهگذار، عوامل اقتصادی – اجتماعی و در نظر گرفتن طبقه جداگانه با عنوان مدلهای رفتاری در ترکیب طبقهبندی نظریههای سیاست تقسیم سود میباشد. از این رو نظریههای سیاست تقسیم سود بر اساس مقاله فرانکفوتر و وود (۲۰۰۲) به سه دسته تقسیم میشوند:
مدلهای اطلاعاتی کامل – عامل مالیات
مدلهای نابرابری اطلاعاتی
مدلهای رفتاری
۲-۲-۳- مدلهای اطلاعاتی کامل – عامل مالیات (مدلهای تعدیل شده مالیاتی)
مدلههای تعدیل شده مالیاتی بر این باورند که سرمایهگذاران به بازده بالای سهام توجه میکنند تا سود سهام. در نظریه قیمتگذاری دارایی سرمایهای، سرمایهگذاران قیمت پایینتر سهام را به سود سهام، به دلیل اثر مالیاتی آتی ترجیح میدهند. نتیجه اصلی مدلهای تعدیل شده مالیاتی، تفکیک سرمایهگذاران بر اساس ترجیحات آنان در مورد پذیرش یا عدم پذیرش اثرات مالیاتی سود تقسیمی است.
اولین مدل توسط میلر و مودیگلیانی[۱۰] (۱۹۶۱) مطرح شد. افراد دیگری که با پرداخت سود به دلیل بار مالیاتی آن موافق نبوده و معتقد بودند که پرداخت سود اثری بر ارزش بازار سهام ندارد عبارتند از:
ماسولیز[۱۱] و ترومن[۱۲] (۱۹۸۸)، فارار[۱۳] و سلوین[۱۴] (۱۹۶۷)، اوربچ [۱۵](۱۹۷۹).
۲-۲-۴-مدلهای نابرابری اطلاعاتی[۱۶]
وجود اطلاعات نابرابر میان مدیران و مالکان در بازار پایه و اساس تلاشهای سهگانه و مجزا برای توضیح سیاست تقسیم سود را تشکیل میدهد. مدلهای نابرابری اطلاعاتی به سه دسته تقسیم میشوند:
الف) مدلهای علامتدهی یا انعکاسی[۱۷]
ب) هزینه نمایندگی[۱۸]
ج) فرض جریان نقدی آزاد[۱۹]
کاهش نابرابری اطلاعاتی میان مدیران و مالکان از طریق تغییرات غیر منتظره در سیاست تقسیم سود اساس مدلهای علامتدهی را تشکیل میدهد. نظریه هزینههای نمایندگی از سیاست تقسیم سود برای هم سویی بهتر منافع سهامداران و مدیران استفاده میکندو فرضیه جریان نقدی آزاد ترکیب ویژهای از نظریههای هزینه نمایندگی و علامتدهی است.
الف) مدلهای علامتدهی یا انعکاسی
طرفداران نظریه علامتدهی معتقدند سیاست تقسیم سود شرکت علامت یا انعکاسی از عملکرد جاری و آتی شرکت میباشد. در این مدل فرض بر این است سود پرداختی یک شرکت زمانی افزایش مییابد که انتظار برود سودهای آتی افزایش یابد.
اثر سیاست تقسیم سود بر رفتار سرمایهگذاران، به این دلیل که اطلاعاتی درباره عملکرد جاری و آتی شرکت دارد، اثر محتوای اطلاعاتی نامیده میشود.
در آغاز دهه ۱۹۸۰، بار یوسف و هافمن مقالهای با عنوان « اثر علامتدهی تقسیم سود روی قیمت سهام» منتشر کردند. آنها بر این عقیده بودند که با افزایش غیر قابل انتظار سودهای تقسیمی قیمت سهام شرکتها افزایش و در زمان قطع سودهای تقسیمی کاهش خواهد یافت (بار-یوسف و هافمن[۲۰]،۱۹۸۶). آمباریش[۲۱] و همکاران ( ۱۹۸۷ )، کیل و نو[۲۲] (۱۹۹۰ ) نیز با نظر بار یوسف و هافمن موافق بودند.
ب) هزینه نمایندگی
شناسایی هزینههای بالقوه نمایندگی، مربوط به جداسازی مدیریت و مالکیت، موضوعی است که سابقه آن به سه قرن برمیگردد. تضاد اطلاعاتی میان مدیریت و سهامداران هزینهای به صورت تفاوت قیمت سهام را به دنبال دارد که این هزینهها به «هزینههای نمایندگی» معروف است. هزینههای نمایندگی در شرکتهایی که مدیریت آنها بر عهده مالکان است به دلیل هم سویی اهداف مدیران و سهامداران کمتر است. چنانچه در شرکتی تضاد نسبی یا جزئی میان سهامداران و مدیران وجود داشته باشد در این صورت مدیریت برای حفظ موقعیت خود ناچار است سیاست تقسیم سودی را اتخاذ کند که هزینههای نمایندگی را به حداقل برساند. در این صورت سود سهام نقش عمدهای در ارزش شرکت خواهد داشت، زیرا پرداخت سود سهام به طور غیر مستقیم مبین نتیجه فعالیتهای سرمایهگذاری مدیریت قلمداد میشود (خادم مؤخر شهرضا، ۱۳۸۰ ).
ج) فرض جریان نقد آزاد[۲۳]
مدیر محافظهکاری که در جهت افزایش منافع سهامداران تلاش میکند، میبایست در فرصتهای سودآور سرمایهگذاری کند. جدایی مالکیت و مدیریت ممکن است باعث اغوای مدیران شده و مبالغ (وجوه ) مازاد در راههایی مصرف شود که موجب هدر دادن منابع شرکت شود.
جنسون نظریه نابرابری اطلاعات و نمایندگی
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید. |
را با هم ترکیب کرده و فرضیه جریان نقدی آزاد را مطرح، که بر اساس آن وجوه باقی مانده پس از تأمین مالی تمام پروژههای دارای ارزش فعلی خالص (NPV) مثبت باعث به وجود آمدن تضاد میان منافع مدیران و سهامداران میشود. پرداختهای بهره بدهی و تقسیم سود و سرمایهگذاری در پروژههایی با ارزش مورد انتظار مثبت توسط مدیران، از مصرف وجوه مازاد در اموری که در راستای اهداف شرکت نیست میکاهد.
۲-۲-۵- مدلهای رفتاری[۲۴]
هیچ کدام از الگوهای بحث شده، رفتار تقسیم سود شرکت مورد مشاهده را به دلیل عدم توجه به رفتار سرمایهگذار، به طور کامل توضیح نمیدهند. رفتار سرمایهگذار تحت تأثیر معیارهای جامعه قرار میگیرد و متأسفانه اغلب به وسیله نظریهپردازان مالی به دلیل مشکل معرفی آن، در مدلهای قیمتگذاری مالی نادیده گرفته شده است. در واقع وارد کردن این اثرات در مدل منجر به بسط نظریه به منظور توضیح تداوم سیاست تقسیم سود شرکت میشود. فشارهای اجتماعی میتواند منجر به اشتباه در قضاوت و اتخاذ تصمیمات غیرمنطقی درباره خرید یا فروش سهام توسط سهامداران شود. از این رو تمرکز بر روانشناسی سرمایهگذار تأثیر بسزایی در مجموع فعالیت بازار دارد. سیاست تقسیم سود با افزایش ثروت سهامداران همخوانی و با افزودن الگوی رفتار اقتصادی- اجتماعی به مدلهای اقتصادی بهتر توصیف میشود. مدیران میدانند که سهامداران مایل به گرفتن سود هستند، از این رو پرداخت یا افزایش سود پرداختی روشی برای کاهش اضطراب سرمایهگذار و آرام کردن او است. پرداختهای سود میتواند به عنوان انعکاس عوامل اقتصادی – اجتماعی در ارزیابی شرکت تلقی شود. توجه به روانشناسی سرمایهگذار و عوامل اقتصادی – اجتماعی منجر به مطرح شدن مدلهای رفتاری شد.
مدلهای رفتاری خود به دو بخش تقسیم میشوند:
الف : تحقیقات پیمایشی مدیریتی
ب : مدلهای نظری رفتاری
الف : تحقیقات پیمایشی مدیریتی
لینتنر در سال ۱۹۵۶ مصاحبههایی با مدیران مالی شرکتهای سهامی انجام داد و دریافت که سیاست تقسیم سود به دلیل کاهش واکنش های منفی سرمایهگذاران، یک متغیر موثر تصمیم گیری است. دارلینگ[۲۵] (۱۹۵۷)، فاما وبابیاک[۲۶] (۱۹۶۸) و تورفسکی[۲۷] (۱۹۶۷) شواهد تجربی بر یافتههای لینتنر یافتند. در این تحقیق کلاسیک لینتر بیان میکند که سیاست تقسیم سود هدف شرکت، بخش ثابتی از سودهای جاری است اما مدیران، سود تقسیمی سال قبل را بر اساس یک پارامتر تعدیل کرده و به تدریج به سطح سود تقسیمی مورد نظر یا هدف میرسند.
بر اساس مدل هموارسازی سود تقسیمی لینتنر ( ۱۹۵۶ ) و فاما و بابیاک ( ۱۹۶۸ ) سود تقسیمی بر مبنای سودهای جاری و گذشته تعیین میشود.
لینتنر در تحقیق خود محدودیتهای قانونی، حجم سرمایهگذاری، بدهی و اندازه شرکت را در نظر نگرفت. والش و هور کینز (۱۹۷۱) دریافتند که میان تمایل سهامداران به سود تقسیمی و نیاز مدیران به سرمایهگذاری سودهای انباشته تضاد وجود دارد. مدیران به سودهای جاری و مورد انتظار، سابقه پرداخت سود، ثبات سود تقسیمی، جریانات نقدی، فرصتهای سرمایهگذاری و خواستههای سهامداران در تعیین سطح پرداخت سود توجه میکنند. تحقیقات پیمایشی بیکر و همکاران (۱۹۸۵)، نتایج لینتنر (۱۹۵۶) را تأیید کرد.
ب : مدلهای نظری رفتاری
گرین و فلدستین (۱۹۸۳) معتقدند تقسیم سود توسط شرکت پس از ارزیابی موارد زیر صورت میگیرد:
اول، سیاست تقسیم سود نتیجه نیازهای مصرفی سرمایهگذار است. اثر مالیاتی سود تقسیمی از هزینههای فروش سهام برای کسب درآمد (در زمان انباشته شدن سود) کم تر است.