متن کامل – مبانی واحکام فقهی اهانت به مقدسات ادیان آسمانی (زرتشت، یهودیت و مسیحیت) …

از روایت استفاده میشود که همانطور که توهین به بتهای مشرکین جایز نمیباشد توهین به معابد ادیان بهطریقاولی جایز نیست.
اسلام داعیه جهانی دارد و برنامه خود را سعادت آفرین برای همه ملت ها، گروه ها و … میداند و این مهم بدون تعامل و گفتگوی ادیان در جهت کم کردن فاصلههای موجود بین ادیان، تألیف قلوب پیروان آنها و یکسو نمودن حرکت انسانها بهسوی سعادت میسور نیست. اهانت به مقدسات هر یک از ادیان الهی، از جانب پیروان آنها، گفتوگوی ادیان را به بنبست میکشاند؛ ولی احترام و تکریم آنان، زمینه را برای برقراری ارتباط، تقریب ادیان و تفاهم در راه شناخت حق فراهم میآورد و آثار سازندهای دارد.
اسلام دارای اصول و ارزشهای متعالی است و هر گونه احترام و عدم تعرض به ادیان دیگر را با حفظ آن ارزشها مجاز میشمارد و در صورت تجاوز به مقابله برمیخیزد اما این به معنای اهانت نیست بلکه دفاع از حریم خود میباشد ضرورتی نیست در چنین شرایطی ما به دنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم. اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند. امروز همه مصیبت و عزای غرب در این است که نه تنها ملت ایران از تحتالحمایگی آنان خارجشده است که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت میکند.
البته آنها تا وقتی تحت حمایت و مورد احترام مسلمانان هستند که پیمانشکنی نکنند و تجاوزاتی که امروزه به دنیای اسلام دارند، نداشته باشند. اگر صهیونیست به عنوان حزب افراطی از یهود پا به تجاوز نمیگذاشت این همه نفرت و جنگ علیه صهیونیست در دل مسلمانان ایجاد نمیشد. پیمانشکنیها زیست مسالمتآمیز ادیان در کنار هم را از بین میبرد. هر گلولهای که از طرف صهیونیستها شلیک میشود و جوان فلسطینی دستگیر و هر بمبی که در غزه بر سر مسلمانان ریخته میشود اینها پیمان زیست مسالمتآمیز بین معاهدان را نقض میکند و مسلمان حقدارند به دفاع برخیزند. برخورد خشونتآمیز و قهرآلود پیامبر با برخی از اهل کتاب و خصوصاً یهودیان، از حقایق غیرقابل انکار است. بهعبارتدیگر، اسلام هم دین رحمت است و هم دین خشونت؛ اما سخن آنجا است که از این دو، کدام نقش کلیدی تر و محوریتری دارند؟ ازآنجاکه پیامبر، بارزترین خلیفه خدا در روی زمین و مظهر جمال و جلال الهی است و خداوند نیز هم رحمان است و هم منتقم، هم رحیم است و هم جبار؛ پیامبر نیز به عنوان جانشین خدا باید هم اهل رأفت باشد و هم [اهل] شمشیر؛ ولی مهم آن است که کدام یک از این دو بر دیگری سیطره و سبقت دارد و کدام یک در خدمت آن دیگری است؟ پاسخ این پرسش درباره خداوند بنا به آنچه در دعای جوشن کبیر آمده، این است که رحمت خدا واسعه و فراگیر است و رحمت خداوند بر غضبش تقدم و پیشی گرفته است.[۴۵۷] ازاینرو پیامبر۶ نیز باید ابتدا و بالاصاله مظهر رحمت خدا باشد و در صورت ضرورت اهل غضب باشد. بهعبارتدیگر، شیوه برخورد عطوفانه و مشفقانه پیامبر۶با اهل کتاب از یک مبنای محکم اعتقادی برخوردار بوده و تعامل اخلاقی و تربیتی پیامبر، دارای مبانی و اصولی است که میبایست مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار گیرد.
فصل سوم:
مبانی عقلی عدم اهانت به مقدسات ادیان در فقه اسلامی
منبعی که عملاً هیچ فقیهی نمیتواند با آن مخالفت کند؛ عقل است. منبع بودن عقل برای استنباط برخی احکام را، شیعه و سنّی پذیرفتهاند. افزون بر این، عقل در تفسیر صحیح سایر منابع و برداشت منطقی از آنها، تبیین بسیاری از موضوعات وابسته به مصلحت و مفسده و سنجش رابطه منابع با یکدیگر کار آیی دارد، البته بهرهبرداری از عقل، گاه در کشاکش افراطوتفریط قرارگرفته است.[۴۵۸] اسلام که مکتبی عقلانی و مبتنی بر پایه های خرد است در عین حالی که عواطف پاک و احساسات درست را تأیید میکند بیش از هر آیینی به نقش و حضور عقل ارج نهاده است و به همین دلیل احکامی را که تشریع کرده، بر اساس عقل آنان را تقویت نموده است و در سپردن اموری که مربوط به تدبیر مسائل اجتماعی است کوشیده تا نقش عقل را پر رنگ گرداند و از عقل به عنوان حجت باطنی[۴۵۹] یادکرده است، بهگونهای که اگر دین اسلام را دین تعقّل و شریعت آن را شریعت عقل بنامیم، کلامی گزاف نگفتهایم. براین اساس در این فصل دلایل عقلی عدم اهانت به مقدسات ادیان بررسی میشود.
عقل ضرورت کیفر توهین به مقدسات را تأیید میکند و بر لزوم مبارزه با دشنام و اهانت به مقدسات تأکید مینماید. در واقع شرع و عقل هماهنگ با هم متشرعان و خردمندان را به مبارزه با اهانت به مقدسات فرامیخوانند. در متن نصوص قرآن و حدیث استدلال عقلی وجود دارد و زشتی جرم اهانت به مقدسات با براهین و دلایل عقلی تبیین گردیده است. از طرفی اهانت و دشنام به مقدسات از جهات متعدد غیر عقلانی است و از راههای متعدد به حکم عقل سلیم زشت و محکوم است. اهانت و توهین از عقل برنمیخیزد و در زمان دشنام خردورزی و اندیشه وری تعطیل و چراغ عقل خاموش است. از سوی دیگر همین عقل است که انسانها را به مبارزه با اهانت و سبّ برمیانگیزاند و به کیفر دادن و مجازات آنان فرامیخواند. توهین به مقدسات با عقل تضاد دارد از اینروست که اسلام، مسلمین را از دشنام به خدایان دروغین و معبودهای باطل مشرکان و مقدسات کفار بازداشته است.[۴۶۰] هر کس ذرهای عقل داشته باشد به مقدسات دشنام نمیدهد و تنها کسی که از عقل محروم است و انتظار خوبی و خیر از او نمیرود به مقدسات توهین می کند؛ پس مرگ چنین فردی بهتر از حیات اوست.[۴۶۱]
«عدم گفتگوی مسالت آمیز»، «عدم تساهل و بردباری مذهبی»، «اخلال در نظم، امنیّت و وحدت ملی» برخی از دلایل عقلی ضرورت مبارزه با اهانت به مقدسات ادیان در اسلام میباشد.
مبحث اول: اهانت مانع گفتگوی مسالمت آمیز
از پدیدههای نوین در دوران معاصر حرکت بهسوی جهانیشدن فرهنگ بر اساس گفتوگو بین پیروان ادیان به همراه تبادل افکار، اندیشهها و مواجهه دیدگاهها با یکدیگر است. این بهترین راه برای ایجاد همزیستی مسالمت آمیز و بستر مناسبی برای رشد و تعالی انسان هاست. یکی از مسائل مهم در گفتگوی بین ادیان، اهتمام به انتقال دستاوردهای بین ادیان میباشد. گذر از پوسته دین و رسیدن به مغز دین جزء اهداف اصلی انبیا در تبلیغ رسالت بوده است. همه اندیشمندان واقعبین بر این اندیشهاند که سلسله ابلاغ رسالت انبیا در طول هم قرار داشته است. انبیا توحید را عمل کردن بر مبنای فطرت پاک انسانی میدانستهاند. در جوامع بشری، ادیان مختلف که در اعتقادات خود خدا را مد نظر قرار میدهند و درعینحال دین خود را دارای کمال میدانند ادیان دیگر را تخطئه و انکار نمیکنند؛ لذا در اینجا عقل بهتر میداند به جای پرداختن به اختلافات ادیان، به روشها و اهداف ادیان بیشتر نظر داشته باشد تا بتواند با بررسی این اهداف به مطلوب مورد نظر دست یابد.
گفتگوی میان ادیان تنها در بستر شناخت منطقی، عقلانی، نظری و به دور از هرگونه توهین و تحقیر امکانپذیر میباشد. شناخت و معرفت صحیح لازمه تعامل سازندهی بین ادیان میباشد. جهانیشدن مقولهای انحصاری در زمینه خاصی از فرایندها را شامل نمیشود بلکه همه جنبههای فرهنگی، اقتصادی، نظامی، سیاسی، ورزشی و … را شامل میگردد. بشر بر اساس فطرت خود که جهانی بودن انسان است در مسیر انتقال و توسعه افکار و اندیشه خود در جهان تلاش میکند و باید این خصیصه انسان را یکی از آثار جهانیشدن دانست، درعینحال باید جهانشمولی ادیان را مدنظر قرارداد؛ زیرا صلح، عدالت، مبارزه با تبعیض، مخالفت با ظلم و… موضوعاتی است که ادیان آسمانی آن را دنبال میکنند و همه انسانها نیز به لحاظ فطری و همچنین دارا بودن عقل سلیم خواهان این مواهب میباشند.
جهانیشدن در طول هدف انبیا الهی است باید در نظر داشت که زرتشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام هر کدام به دنبال تشکیل حکومت جهانی و ایجاد امت واحده بوده اند. از جهانیشدن میتوان به عنوان یک فرصت حیاتی برای انتقال دستاوردهای گفتگوهای بین ادیان نام برد.
اسلام نهتنها برای معتقدات و آیین پیروان کتابهای آسمانی احترام قایل است، بلکه اصولاً این حق را برای آنان محفوظ شمرده که بتوانند در چارچوب عقل و برهان در مورد عقاید مذهبی خویش با مسلمانان به گفتوگو و بحث بپردازند و به طور آزاد و دور از تعصب از معتقدات خویش دفاع نمایند و در مقام بحث و مجادله نسبت به عقاید اسلامی برآیند.[۴۶۲]
رعایت اصول ادب، عفت و نزاکت در بیان، حتی در برابر خرافی ترین ادیان بستری برای گفتگوی مسالمت آمیز است.
مبحث دوم: اهانت مانع تساهل و بردباری مذهبی
از اصول گفتگوی تمدن و تعامل سازنده پیروان دین، پیشگیری از توهین به مقدسات یکدیگر است. توهین به مقدسات از سوی ادیان دیگر باعث ایجاد محدودیت و عامل محرومیت از آزادی مذهبی و از بین رفتن حلم و کرامت پیروان ادیان در روابط و معاشرتهای اجتماعی است و بستری برای نقض و سرکوب کردن آزادیهای مذهبی پیروان ادیان و نفی همزیستی مسالمتآمیز است.
مبحث سوم: اخلال در نظم، امنیّت و وحدت ملی
از بنیادی ترین مسئولیتهای جامعه اسلامی در برابر ادیان، گسترش امنیّت و حمایت از کسانی است که در تابعیت حکومت اسلامی بوده اند. قوانین اسلامی تعرّض و آزار را به هر شکل منع کرده، تجاوز به شخصیت، جان، عرض و مقدسات را جایز نمیداند.[۴۶۳]
اسلام از هر فرصتی بهره میگیرد تا با برقراری رابطه دوستی با پیروان دیگر ادیان، بر مشترکات دینی – مذهبی تأکید نماید. صلح مبنای روابط طبیعی اسلام با دیگر ملل دانسته شده و با تأکید بر وحدت بشری و برابری همه انسانها در وظایف و حقوق میگوید: اسلام سیاست صلحجویانه را به مسلمانان توصیه کرده تا هم بر روابط خودشان با یکدیگر حاکم باشد و هم بر روابطشان با دیگر ملت ها. بدین لحاظ، صلح به عنوان حالت اصلی رابطه میان انسانها، زمینه همکاری و آشنایی شان را فراهم میآورد.[۴۶۴]
انسان در پرتو آزادی مذهبی و احترام به مقدسات، آرامش روحی روانی دارد و توهین، امنیّت روانی را به هم میریزد. توهین و ناسزا به مقدسات انسانهایی که به مقدسات خود عشق میورزند و با آنها زندگی میکنند، ایجاد یک جنگ روانی خطرناک است و زیانهای زیادی به بار میآورد. احترام متقابل بین صاحبان اندیشه، اساسی ترین اصل برای ایجاد محیطی امن و آسوده، به شمار میآید. احترام به ادیان و پیروان آنها چنانچه همراه با اعتراف به واقعیت آنان باشد ارزشمند خواهد بود.
پیروان ادیان آسمانی از احترام برخوردارند، واقعیت وجودی آنان به رسمیت شناختهشده و آزار و اذیت ایشان جایز نیست. اسلام هرگز به دنبال براندازی آنان نبوده است. رعایت همین اصول احترام متقابل بین صاحبان اندیشه در ادیان توحیدی، گامی به سوی اتحاد بین ادیان به شمار میآید.[۴۶۵]
همزیستی مسالمت آمیز و زندگی توأم با آرامش و امنیت آرزوی همه انسانها و واقعیتی است که دنیای معاصر بیش از هر زمان دیگر بدان نیازمند است. ادیان و پیروان نیک اندیش آنها همواره در طول تاریخ به عنوان منادیان صلح و آرامش برای نیل به این حقیقت پیشگام بوده اند. در این میان، اسلام نیز همزیستی مسالمت آمیز در کنار دیگر ادیان آسمانی را به رسمیّت شناخته و به نیکی از آن دفاع نموده است. از نظر اسلام، صلح و تعامل میان انسانها با آراء و اندیشههای گوناگون ارزشمند تلقّی گردیده است. ازاینرو، دعوت به اصول مشترک، پرهیز از تعصبات مذهبی، دوری گزیدن از تحمیل عقاید و احترام به حقوق ادیان از جمله نکاتی است که قرآن بدانها سفارش نموده است. اسلام در عین توجه به حقوق انسانی همه انسانها، بر به حق بودن خویش نیز اصرار ورزیده و راههای نفوذ و حاکمیت غیرمسلمانان بر مسلمانان را بسته است. رعایت اصول همزیستی مسالمت آمیز در زندگی با حضور پیروان ادیان تنها در سایه کرامت انسانی ممکن است. اسلام برای تحقق زندگی اجتماعی مسالمت آمیز و ایجاد اتحاد و همبستگی بین جامعه مسلمانان با غیرمسلمانان در داخل قلمرو اسلامی، گفتگوی بین ادیان را پیشنهاد نموده است که مهم ترین تأثیر آن بر روابط بین مسلمانان و دیگران، قطع مخاصمات مسلحانه بین آنها و ایجاد روابط صلحآمیز است.[۴۶۶] برای برقراری وحدت ملی نیاز است.
اسلام ناب، مکتب وحدت و زندگی مسالمتآمیز است؛ توهین و دشنام را نمیپسندد و مورد انزجار خداوند قرارگرفته است.[۴۶۷] نگاه اسلام به حقوق بشر- مسلمانان و غیرمسلمانان- نگاهی عمیق و ژرف است؛ باید نسبت به همه انسانها احترام و تسامح داشت. هنگامی که خداوند مردمان را به دادگری فرمان داده، آن را با نیکوکاری (احسان) مقارن ذکر کرده است.[۴۶۸]
بنا بر قاعده «کلما حکم به العقل حکم به الشرع» تعارضی میان احکام عقل و شرع وجود ندارد. در اینجا نیز عقل بهخوبی قباحت اهانت به مقدسات دیگر ادیان را میپذیرد و آن را موجب جریحهدار شدن احساسات مذهبی بشریت و بهتبع آن تزلزل و اختلال در آرامش فکری و روحی آنسان میداند و به شدت، این عمل قبیح را نکوهش میکند. در خصوص میزان و کیفیت مجازات اهانت کننده بایستی از ادله دیگر استنباط احکام کمک گرفت و به استناد مقدمات عقلی صرف نمیتوان حکم اهانت کننده را مشخص نمود.
عقل حکم به این موضوع میدهد که آنچه نزد مولا دارای احترام است و به شکلی احترام آن، احترام مولا محسوب میشود، اگر مورد اهانت واقع گردد، مولا محق است که او را عقاب کند[۴۶۹] و عقاب نیز بیدلیل ممکن نخواهد بود؛ زیرا مولای حکیم، فعل قبیح انجام نمیدهد. عقاب بیدلیل قبیح است و از او صادر نخواهد شد، پس دلیل بر عقاب، انجام حرام یا ترک واجب است که آن نیز حرام است. پسازاین طریق، نتیجه بر عدم جواز توهین به مقدسات ادیان گرفته میشود و این طریق، طریق إنّی یا «برهان إنّ» است.[۴۷۰]
فصل چهارم:
رابطه اهانت به مقدسات با آزادی بیان، آزادی عقیده و آزادی سیاسی
آزادی، گذشته از این که مورد توجه عقلا و هر انسانی میباشد، برداشتهای غلط و ناصحیحی از آن میشود. چندی است توهین به مقدسات الهی ادیان به بهانه آزادی رواج یافته است. عدم اهانت به مقدسات مذهبی امری طبیعی و حتی ضروری خواهد بود؛ زیرا تعدّی به مقدسات در هر دین موجب جریحهدار شدن افکار و احساسات عمومی پیروان آن میگردد. همگان میبایست از حق عدم هتک حرمت و شرافت برخوردار باشند، لکن در مواردی افراد از محدوده آزادی خود خارجشده از آزادیهای موجود سوء استفاده مینمایند و به این وسیله به حرمت و شرافت سایرین تعرّض روا میدارند.
در این بخش به بیان آزادی، انواع آن و رابطه اهانت به مقدسات با آزادی پرداخته میشود.
مبحث اول: آزادی و اقسام آن
آزادی از مفاهیم بسیار مأنوس و رایجی است که میتوان آن را از جهتی جزء سلسله مفاهیم بدیهی معرفی کرد؛ اما اگر با تأمل و نگاه تحلیلی به آن نگریسته شود، چهرهای ناشناخته به خود میگیرد. به همین دلیل تعاریف مختلفی از آن ارائهشده که با تتبع در تعاریف آزادی، مواردی از قبیل قدرت و نیرویی که آدمی برای انجام یا ترک عمل خاصی از آن برخوردار است،[۴۷۱] دنبال کردن مصلحت خویش بدون آسیب رساندن به مصالح دیگران،[۴۷۲] رها شدن از بردگی و اطاعت غیر خدا،[۴۷۳] نبودن غل و زنجیر و رداع و مانع به معنای امنیّت داشتن پس از ابراز عقاید و اندیشهها،[۴۷۴] استقلال انسان از هر چیز جز قانون اخلاقی[۴۷۵] و … در سخنان بزرگان به چشم میخورد.
جایگاه آزادی بسیار رفیع است چنانکه خلاقیت و نوآوری انسان در سایه آزادی ظهور میکند.[۴۷۶] اگر جامعهای آزادی فرد را محدود کند، افراد جامعه را کم عقل، کم جرأت و کم استعداد بار می آورد.[۴۷۷] رشد و شکوفایی استعدادهای قوی و همه جانبه انسان در شرایطی امکانپذیر است که اولاً افراد بتوانند از تمام امکانات و فرصتهای موجود استفاده کنند ثانیاً هیچ مانعی در پیش روی نداشته باشند ثالثاً از هر گونه دغدغه و نگرانی رها باشند.
آزادی یکی از بزرگترین و متداول ترین آرمان ها و آرزوهای بشر بوده است.[۴۷۸] بشر در طول تاریخ به دنبال کشف حقیقت بوده و رقابت آزاد تنها راه دستیابی به حقیقت است، بنابراین کشفی صورت نمیگیرد مگر اینکه فعالیت و تلاش آزاد باشد.
کمالات معنوی نیز با آزادی قابل حصول است. «انسان باید آزاد باشد تا به کمالات خویش برسد»[۴۷۹] انسان تنها موجودی است که خود راه خود را انتخاب میکند.
آزادی گوهر انسانیت است و سرشت آدمی، بزرگترین هدیه خدا به انسان است. «ملتها در طول تاریخ برای بدست آوردن آزادی قیام کردهاند. فلسفه همه قیامها، رهایی از عبودیت پادشاهان و قدرتمندان خود سر بوده است و پیشوای آزادی پیامبران بوده اند.»[۴۸۰]
سخنان حضرت علی۷در موارد متعددی نیز حاکی از آن است که آن حضرت برای انسان آزادی و اختیار قائل است، ایشان با استناد به برخی آیات قرآن[۴۸۱] به بندگان خدا هشدار میدهد که شیطان شما را نشانه رفته است و قسمخورده شما را گمراه نماید و دین و دنیایتان را نابود سازد.[۴۸۲] این سخنان در شرایطی معنا پیدا میکند که انسان از آزادی عمل برخوردار باشد، اگر چنین نباشد بشارت و تهدید برای عواقب کردار بندگان امری باطل خواهد بود.
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید. |