مقاله دانشگاهی – مبانی واحکام فقهی اهانت به مقدسات ادیان آسمانی (زرتشت، یهودیت و مسیحیت) در …

«مگر کسانى که با گروهى که میان شما و میان آنان پیمانى است، پیوند داشته باشند، یا نزد شما بیایند درحالیکه سینه آنان از جنگیدن با شما یا جنگیدن با قوم خود، به تنگ آمده باشد؛ و اگر خدا مىخواست، قطعاً آنان را بر شما چیره مىکرد و حتماً با شما مىجنگیدند. پس اگر از شما کنارهگیرى کردند و با شما نجنگیدند و با شما طرح صلح افکندند، [دیگر] خدا براى شما راهى [براى تجاوز] بر آنان قرار نداده است.»[۳۴۱] به مسلمانان توصیه میشود درجایی که نشانه ها و تمایل غیر مسلمانان را به صلح به دست آوردید، با آنان صلح کنید و مناسبات دوستانه برقرار کنید و حق هیچ گونه تعرض و اهانت به آنها را ندارید.
بنابراین اهانت جایز نیست و این تا وقتی است که از حد خودشان تجاوز نکنند در این صورت آیا جواز توهین به مقدسات آنها صادر می شود امام صادق۷ در نامه ای که به پیروان خود نوشتند توصیه های مهم اخلاقی نمودند و از جمله آنها این بود : ظهور دولت اهل بیت واقع نمی شود مگر زمانی که تحت آزارشدید دشمنان قرار بگیرید پس باید دربرابرآن اذیت ها صبر کنید وهر چه با شما دشمنی کردند شما خشم خودرا فرو برید که خدا به پیامبرانش دستور صبر داده است وهمه پیامبران مورد اذیت قرار گرفتند وتکذیب شدند[۳۴۲]
از این روایت فهمیده می شود حتی درصورت اذیت کفار و تحت فشار قراردادن مسلمانان به انواع مختلف حتی تکذیب کتاب آسمانی مسلمانان وتوهین به آن کسی اجازه اهانت به مقدسات آنها را برای مقابله به مثل ندارد وهمانند پیامبران باید دربرابر تکذیب انها صبر نمود ولی اگر امنیت اسلام در خطر باشد از باب جهاد دفاعی در مقابل این تجاوزات و بیاحترامیها میایستد و این به معنای جهاد دفاعی است و نه اهانت کردن، مشروعیت جهاد دفاعی آن چنان بدیهی و فطری است که حتی مخالفان جنگ نیز با اصل آن مخالفتی ندارند و آن را حق طبیعی هر فرد و دولتی می دانند.[۳۴۳] حقیقت دفاع دفع ظلم و فتنه و دفاع از دین خدا و انسانیت است. اسلام هرگز قبل از دعوت به زبان خوش و اتمام حجت، جنگ را آغاز نکرده است همچنان که تاریخ زندگی پیامبر شاهد است.[۳۴۴] به همان نسبت که مسلمانان باید از ستمگرى بپرهیزند از تن دادن به ظلم و ستم نیز باید اجتناب کنند! «… نه ستم مىکنید و نه ستم مىبینید.»[۳۴۵]
بند دوم: مبانی روایی
روایاتی که دال بر کرامت انسانی است میتواند مبنای دلیل بر عدم اهانت به شخصیتهای مقدس در ادیان باشد. در اسلام انسان در جایگاه بلند؛ وقار، اکرام و احترام قرارگرفته است و به احترام گذاشتن به دیگران و سخن نیک تأکید بسیار شده است و دوری جستن از دروغ، تهمت، تحقیر، اهانت، هتک حرمت، تمسخر دیگران را کاری ناشایسته میداند که به چند مورد اشاره میشود:
الف) پیامبر اکرم۶: هیچچیز نزد خدا گرامی تر از فرزند آدم نیست. عرض شد یا رسولالله حتی فرشتگان هم اینگونه نیستند؟! پیامبر فرمود: فرشتگان بسان خورشید و ماه مجبورند.[۳۴۶]
ب) راوی از امام صادق۷میپرسد: آیا فرشتگان برترند یا انسانها؟ حضرت در پاسخ، از قول امیرالمؤمنین علی۷میفرماید: خداوند در نهاد فرشتگان، عقل؛ در حیوانات، شهوت و در انسانها، عقل و شهوت قرار داده است. آنگاه میفرماید: انسانها میتوانند با تسلّط بر عقل و سرکوب شهوت (چیرگی عقل بر شهوت)، به مقامی بالاتر از فرشتگان دست بیابند.[۳۴۷]
ج) امام صادق۷از پیامبر اکرم۶نقل میفرماید که پیامبر ۶فرمود: ذلیلترین مردم کسی است که به مردم توهین نماید؛[۳۴۸] و چون که مؤمن ذلیل نمیباشد پس توهین نمیکند.
د) از امام باقر۷نقلشده است که: خداوند مبغوض میدارد هر شخص فحش دهنده هرزه زبان را.[۳۴۹]
شریعت مقدس اسلام برای همه موجودات حرمت و حریمی قائل شده است که بر همگان لازم است در حفظ حرمت و عدم هتک آن کوشا باشند. از حضرت صادق ۷ نقلشده که هر چیزی دارای حرمت است[۳۵۰] پس باید حفظ حرمت آن شود.
پیامبر اکرم۶فرمودند: هر کس به پیامبری دشنام دهد، کشته میشود و هر کس یار پیامبری را دشنام دهد، تازیانه میخورد.[۳۵۱]
صلح و همزیستی از اصلیترین اصول مناسبات با پیروان سایر ادیان به شمار میرود. همزیستی به معنای پذیرش عقیده مخالف و ذوب شدن در دیگران، یا کوتاه آمدن از حق و دست کشیدن از آن نیست، بلکه همزیستی یعنی هرکسی با حفظ اصول و ارزشهای خود، امنیت و صلح پایدار جامعه را پاس دارد و در کنار دیگران از حقوق طبیعی خویش برخوردار باشند. ائمه:؛ برای رسیدن به این هدف از هر فرصتی بهره میگرفتند و تا آنجا که با اهداف و روح کلّی اسلام (تشیّع) ناسازگار نبود، دست دوستی بهسوی ادیان و مکاتب دراز میکردند.[۳۵۲]
رفتار و برخورد معصومین: نسبت به پیروان ادیان و فِرَق مختلف، عادلانه، عاقلانه، به دور از ظلم و تبعیض و مبتنی بر انصاف، انسانیّت و مهرورزی بود.[۳۵۳] یاسر خدمتگزار امام رضا۷میگوید: «از نیشابور نامهای به مأمون رسید به این مضمون که مردی زرتشتی هنگام مرگ وصیت کرده ثروت زیادی را که از او باقیمانده میان فقرا و بینوایان تقسیم کنند. قاضی نیشابوری آن اموال را میان مسلمانان تقسیم کرده است. مأمون به امام رضا۷عرض کرد: ای سرور من در این موضوع چه میفرمایید؟ امام فرمود: زرتشتیان برای فقیران مسلمان وصیت نمیکنند، نامهای به قاضی نیشابور بنویس تا همان مقدار از مالیات مسلمانان بردارد و به فقیران زرتشتی بدهد.»[۳۵۴]
مبنای اساسی رفتار و روش عملی معصومین؛ با پیروان سایر ادیان، الگوهای رفتاری قرآن کریم و استمرار سیره نبوی است. چه اینکه حضرت رسول۶نیز در دیپلماسی مترقّی خود با سران کشورهای غیرمسلمان – همچون خسروپرویز پادشاه ایران، قیصر سلطان روم، نجاشی پادشاه حبشه و…- رفتاری مبتنی بر اخلاق قرآنی اتّخاذ مینمودند،[۳۵۵] نامههای دعوت خود را با این آیه از قرآن کریم آغاز میفرمود: «بگو: اى اهل کتاب، بیایید بر سر سخنى که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او نگردانیم و بعضى از ما بعضى دیگر را بهجای خدا به خدایى نگیرد.»[۳۵۶]
در این نامهها به هیچ وجه زبان اهانت و توسل به خشونت در پذیرش اسلام به کار برده نشده است، بلکه دعوت به توحید، آنهم با پند و اندرز و خیرخواهی برای آنان است از اینروست که خیلی از سران تحت تأثیر دعوت پیامبر اکرم قرارگرفته و دین اسلام را اختیار میکردند.
پیامبر۶با تشکیل حکومت و به دست گرفتن قدرت سیاسی، به سلب موانع برخورداری انسان از کرامت و اثبات آنچه کرامت انسان را به ارمغان میآورد، اقدام کرد. پیامبر۶پیام دعوت خود را در پاسخ به سؤال مفروق، یکی از بزرگان بنی شیبان چنین معرفی میکند: «در حقیقت، خدا به دادگرى، نیکوکارى و بخشش به خویشاوندان فرمان مىدهد و از کار زشت و ناپسند و ستم بازمیدارد. به شما اندرز مىدهد، باشد که پند گیرید.»[۳۵۷] مفروق گفت: به خدا که تو به تمامی اخلاق و اعمال نیک، دعوت کردی. مردمی که از حق روی گرداندند و تو را تکذیب کردند و با تو دشمنی ورزیدند، سخت گمراهاند.[۳۵۸]
معصومین، نسبت به پیروان ادیان و فرق مختلف، برخوردی مسامحه آمیز داشتهاند که یک الگوی رفتاری در آداب معاشرت با غیرمسلمانان به شمار میآید. سلوک معصومین با عالمان مذاهب و سران ادیان به نحوی است که برخی از پیروان این فرق، به اشتباهات خود در مسائل اعتقادی و کلامی، اعتراف نموده و گاهی با آنها به مباحثه میپرداختند و آنها نیز با تساهل و تسامح و به دور از تعصّب و سختگیری، به بحث میپرداختند. معصومین؛ نه تنها با عالمان، خواص و شخصیتهای مقدس ادیان برخورد درست و شایستهای داشتند بلکه نسبت به عوام و تودهی این فرقهها نیز با رفق و مدارا رفتار مینمودند.[۳۵۹] لطف و مدارای معصومین؛ در رفتار با غیرمسلمانان و حتی مخالفان به حدّی است که راوی میگوید: «به امام رضا ۷گفتم برای پدر و مادرم دعا کنم با این که حقّ امامان و آل پیامبر:را نشناختند. امام فرمود: به آنها دعا کن و برای آنها صدقه بده و اگر در قید حیات هستند و حق را نمیشناسند، با آنها مدارا کن زیرا رسول خدا۶فرمود: خداوند مرا با رحمت مبعوث نمود نه با درشتی و نامهربانی.»[۳۶۰] در اهمّیّت رفق و مدارا با دیگر انسانها در فرهنگ و سیره معصومین همین بس که آنها یکی از خصوصیات مؤمن حقیقی را مدارا کردن با مردم معرفی مینمایند؛ چراکه خداوند عزّوجلّ، پیامبرش را به مدارا با بندگان، امر فرموده است.[۳۶۱]
روایات فراوانی دیگری است که احترام به شخصیتهای مقدس ادیان و مقدسات آنها قابل استنباط است که در ذیل به چند مورداشاره میشود:
الف) پیامبر اکرم ۶: «هرکس به یکی از معاهدان اسلام، ستم روا دارد و بالاتر از طاقت او تکلیفی بر او تحمیل نماید، روز قیامت خودم دشمن او خواهم بود.»[۳۶۲] معلوم است که توهین به شخصیتهای مقدس آنها موجب آزار معصومین:میشود.
ب) پیامبر اکرم۶: «هرکس اهل ذمّه را آزار رساند، مرا آزار رسانده است.»[۳۶۳]
ج) پیامبر اکرم۶: «به فقیران از پیروان همۀ ادیان الهی صدقه بدهید.»[۳۶۴]
د) امام علی۷در بخشی از نامهاش به مالک اشتر میفرماید: «ای مالک! مهربان باش و رعیت را با چشمی پر عاطفه و سینهای لبریز از محبت بنگر. زنهار که چون درندهای به غارت جان و مال آنان بپردازی؛ فرمانبرداران تو از دو صنف بیرون نیستند؛ یا مسلمان و برادر دینی تو هستند و یا پیروان مذاهب بیگانهاند که در این صورت همانند تو انساناند.»[۳۶۵]
مالک اشتر فرمانروای ملّتی شده بود که به تبعیت سیاسی حکومت اسلامی درآمده ولی اکثریت آن مسیحی و اقلیت آن مسلمان بودند. برای اداره چنین کشوری، امام۷چنان به مراعات حداکثر مصالح و منافع عمومی مردم مصر دستور میدهد که گویی میان آنان حتی یک مسلمان وجود ندارد.
ه) داستانی نقلشده است که: امام صادق۷دوستی داشت که همواره امام و هم رکاب ایشان بود. روزی به علت عقب افتادن غلامش از وی، غلام را صدا زد، اما جوابی نشنید، برای بار دوم و سوم نیز صدا زد و جوابی نشنید، بعد عصبانی شده و گفت: ولد الزنا کجایی؟ به محض بیرون آمدن این جمله رکیک از زبان او، امام صادق۷ایستاد و با ناراحتی بسیار دستان خود را به کمر گرفت فرمود: سبحانالله! نسبت ناروا به مادر او میدهی؟ تصوّر من این بوده که انسان باتقوا و با ورعی هستی، اما امروز فهمیدم که هیچ تقوایی نداری، آن مرد گفت: فدایت شوم من که چنین نسبتی به او دادم واقعاً میدانم که مادر او مشرک و از کشورهای دوردست است. امام فرمود: آیا نمیدانی که هر قوم و گروهی به تناسب عقاید خود، ازدواجی دارند؟ از من دور شو! راوی میگوید: من تا آخر عمر ندیدم که امام صادق۷با او رفتوآمدی داشته باشد.[۳۶۶]
و) امیرالمؤمنین۷هنگامی که شنید گروهی از یارانش در روزهای جنگ صفین به لشکر شام دشنام میگویند فرمود: «بهراستیکه من نمیپسندم شما دشنامگو باشید.»[۳۶۷] این روایت بیانگر این است که مؤمن توهین نمیکند.
ز) در رساله امام صادق۷که به اصحاب خود نوشته است آمده است که: «از دشنام گفتن به دشمنان خدا اجتناب کنید هر چند عناد و دشمنی خود را به گوش شما برسانند تا مبادا از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام دهند.»[۳۶۸]
ح) امام علی۷ وقتی خبر کشیده شدن خلخال از پای یک زن ذمه را شنید فرمود: «اگر برای این حادثه تلخ، مسلمانی از روی تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است»[۳۶۹] بیانگر این است که امنیت غیر مسلمانان را همانند مسلمانان به وجود میآوردند و حق هیچ گونه تعرض و اهانتی به ادیان دیگر نبود.
روایاتی که ذکر شد دلیلی بر اثبات جایز نبودن توهین به شخصیتهای مقدس ادیان است.
گفتار دوم: معابد
عبادت از ضروریات هر دینی است. پیروان ادیان می توانند آزادانه به عبادت بپردازند و معابدی برای خود داشته باشند. مسلمانان نیز نمی توانند متعرّض عبادت آنها گردند و به معابد آنان، توهین کنند. اسلام به پیروان ادیان، آزادی در انجام عبادت که لازمهاش حقِ داشتن معبد و پرستشگاه میباشد را داده است.
هنگامی که نمایندگان مسیحیان نجران در مسجد النبی به حضور پیامبر اسلام۶رسیدند، پیش از آنکه وارد مذاکره شوند اظهار کردند که وقت نماز رسیده است پیامبر۶اجازه داد که نماز خود را در مسجد بخوانند و آنان درحالیکه رو به مشرق ایستاده بودند نماز بهجای آوردند.[۳۷۰]
اقلیتهای مذهبی در اسلام محترم هستند و همه گونه آزادی برای انجام فرایض مذهبی خوددارند و حکومت اسلامی موظّف است از حقوق آنان به بهترین وجه حفاظت کند.[۳۷۱]
نظر فقها در مورد معابد ادیان دیگر در کشور اسلامی به شرح ذیل میباشد:
- معابدی که قبلاً در شهرها وجود داشته، سپس اسلام به آن منطقه گسترشیافته است و اکثریت آنان مسلمان شده اند یا شهر به دست مسلمانان افتاده است، اتفاق نظر بر این است که به این گونه معابد هیچگونه اهانتی نمیشود. دلیل بر این حکم علاوه بر احادیث، عمل اصحاب میباشد.[۳۷۲]
۲) معابدی که در اراضی صلح ساخته میشود، بستگی به شرایط و مواد صلحنامه دارد مثلاً اگر با اهل آن سرزمین صلح کردهاند که زمین از آنان باشد و خراج بدهند و یا در صلحنامه شرط احداث معبد را لحاظ کردهاند، میتوانند معبد بسازند و توهین به چنین معابدی جایز نیست. اگر در صلحنامه زمین از آنِ مسلمانان اعلامشده، چنانچه در صلحنامه شرط نکرده باشند، نمیتوانند معبد بسازند. اگر امام مصلحت دید که در صلحنامه قسمتی از زمین مختص مسلمانان را برای ساختن معبد در اختیار ادیان قرار دهد مجاز به انجام آن است، همانطور که اگر صلاح ببیند میتواند همه آن را در صلحنامه به ادیان واگذار کند؛[۳۷۳] چون اگر امام مصلحت مسلمانان را در موردی ببیند، موظف است آن را در راستای مصلحت انجام دهد.
۳) معابد تازه تأسیس در شهرهای اسلامی، در شهرهایی که به دست مسلمانان ساختهشده یا در جنگ به دست آنان فتحشده است؛ چون اراضی از آن مسلمانان است، پیروان ادیان نمی توانند در آنجا معبد بسازند، چراکه پیامبر۶از ساختن کنیسه و معبد در کشور اسلامی نهی کردهاند.[۳۷۴] برخی از فقها[۳۷۵] این عدم جواز را موکول به شرط در قرارداد ذمّه کردهاند؛ اگر در قرارداد ذمّه این شرط لحاظ شده، جایز نیست به این استدلال که شاید کمک به گناه باشد. چنان چه در صلحنامه از ساختن معبد سخنی به میان نیامده و مطلق گذاشته شود،احتمال دارد که با ساختن معبد قرارداد ذمّه نقض شود؛ زیرا ماندن اهل کتاب در کشور اسلامی بدون انجام عبادتشان ممکن نیست، پس نمیتوان از ساختن عبادتگاه جلوگیری کرد همچنان که از ساختن مسکن نمی توان آنان را باز داشت.[۳۷۶] البته اجازه زندگی دادن به آنان در کشور اسلامی قرینه حالیه است که اجازه انجام عبادت به آنان دادهشده و از آنجا که برای عبادت نیاز مبرم به معبد دارند، پس بر اساس قرارداد ذمّه گرچه قید هم نشده، میتوانند معبد بسازند.[۳۷۷] به اعتقاد اکثریت قریب به اتفاق فقها، احداث معبد برای ادیان در کشور اسلامی ممنوع است. حال این سوال مطرح است که وقتی اسلام به اهل کتاب اجازه سکونت در کشور اسلامی را داده، چگونه میتوان تصوّر کرد که اجازه عبادت نداده است؟ در پاسخ میتوان گفت که اسلام به آنان اجازه انجام عباداتشان را در کشور اسلامی حتی در بعضی مواقع بر حسب مصلحت در مساجد مسلمانان داده است – همچنان که پیامبر به نصاری نجران اجازه اقامه نماز در مسجد النبی را دادند- و بر مسلمانان توهین به معبد آنان را ممنوع کرده است و گفته فقهایی که به صورت احتمال بیانشده خالی از وجه نیست؛ چون ممکن نیست اجازه سکونت به آنان داده شود، ولی اجازه عبادت داده نشود و محل عبادت همچون مسکن از حقوق اولیه ادیان به شمار میرود.
منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است |