مبانی واحکام فقهی اهانت به مقدسات ادیان آسمانی (زرتشت، یهودیت و مسیحیت) در …

ج) سبّ سایر انبیا اگر موجب ارتداد هم نگردد کیفرش اعدام است.[۲۵۲]
د) سبّ باقی پیامبران و فرشتگان و مثل آنان از امامان:، مجازات قتل در نزد ما ثابت است.[۲۵۳]
ه) حکم سبّ پیامبر شامل نبی و انبیای اولوا العزم که صاحب کتاب و شریعت بودهاند و بالأخره همه انبیاء الهی میباشد.[۲۵۴]
حتی در مورد قتل کسی که به انبیا توهین کند ادعای اجماع شده که به آن اشاره میشود:
الف) شخصی که پیامبر اسلام۶و انبیا غیر ایشان، یا یکی از امامان: را سبّ کند کشته میشود. بر کسی که سبّ را بشنود و بدون اجازه صاحب الأمر پیشدستی کرده او را به قتل برساند سبیل و راهی نیست. (مجازات نمیشود، قصاص و دیهای ندارد) و همه اینها به دلیل اجماع فقهای امامیه ثابت است.[۲۵۵] در این فتوا تمام معصومین:، پیامبر اکرم۶و سایر پیامبران و امامان یک حکم دارند و حکم سبّ هر یک از آنان اعدام است و در اجرای این حکم نیازی به اذن امام نیست و دلیل همه اجماع شیعه است. در این فتوا، بر الحاق سایر انبیاء به حضرت محمد۶تأکید شده و حکم سبّ تمام انبیاء به اجماع فقهای امامیه قتل دانسته شده است.
ب) هر کس خدا یا یکی از پیامبرانش یا فرشتگانش یا امام را سبّ کند در نزد ما (امامیه) قتلش واجب است؛ چون او با سبّ کافر شده است. جمهور (اهل سنّت) گفتهاند توبه داده میشود و تعزیر میگردد.[۲۵۶] در این فتوا حکم سبّ هر یک از انبیاء، قتل سابّ است و این حکم با تعبیر «عندنا» یعنی در نزد ما شیعیان و فقهای امامیه، اجماعی شمرده است.
ج) عدهای نیز قائل به این اجماع هستند و اصل الحاق را به دلیل خاص تأیید کرده و روایت ویژه قذف حضرت داوود را تضعیف و حکم قتل را برای سبّ انبیاء میپذیرند.[۲۵۷]
بند اول: مبانی قرآنی
الف) در منطق قرآن تکتک انبیا الهی شایسته تعظیماند و اهانت به آنان برخلاف اخلاق دینی، وجدان مذهبی و تکلیف عملی- شرعی است. مسلمانان اگر تصوّر کنند که حضرت عیسی ۷، حضرت موسی ۷و دیگر پیامبران متعلق به دیگراناند و پیامبران ما نیستند، اصلاً مسلمان نیستند؛ چون قرآن میفرماید: «بگویید: ما به خدا و به آنچه بر ما نازلشده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده و به آنچه به موسى و عیسى دادهشده و به آنچه به همه پیامبران از سوى پروردگارشان دادهشده، ایمان آوردهایم میان هیچیک از ایشان فرق نمىگذاریم و در برابر او تسلیم هستیم.»[۲۵۸] مطابق این آیه مبارکه خدای متعال به مسلمانان فرمان داده است که اعتراف کرده و بگویند: «لَا نُفَرِّقُ بَینَْ أَحَدٍ مِّنْهُمْ» بین پیامبران فرق نمیگذاریم، اهانت به انبیا از احکام الهی مرتبط با آنان است که نباید میان انبیا تفاوت گذاشت. تمام آنچه در توهین به پیامبر اسلام۶وجود دارد در ارتباط با سایر پیامبران نیز جاری است. مطابق این آیه ایمان به همه پیامبران الهی که برخی از آنان در آیه نامشان آمده لازم است. ایمان به انبیا با هرگونه توهین به آنان تضاد دارد. مؤمن به انبیا الهی هرگز کوچکترین توهینی را نسبت به آنان روا نمیدارد. لزوم ایمان به عدم فرق بین هیچیک از پیامبران، عام و مطلق است، اختصاص به انبیا در زمان و مکان خاص یا انبیا اولوا العزم ندارد و عدم تفاوت در این آیه به موارد مشخصی تقیید نگردیده است؛ بنابراین هیچ تفاوتی میان انبیا الهی نیست پس حکم سابّ النبی نیز درباره همه انبیا الهی یکی است. ایمان به همه انبیا الهی لازم و از ضروریات دین است و اهانت به آنان، دقیقاً مخالف این ایمان است و کیفر آن اعدام است.
ب) آزار انبیا و رسولان خدا در منطق قرآن، حکم یکسان و برابر دارد. قرآن میفرماید: «کسانی که به آیات خدا کفر میورزند و پیامبران را بهناحق میکشند و مردمی را که به عدالت وامیدارند به قتل میرساند، آنان را به عذابی دردناک مژده ده! اینان کسانی اند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه میشود و هیچ یاوری نخواهند داشت.»[۲۵۹]
مجازات کفر به آیات خدا، قتل انبیا و قتل آمران به قسط، «عذاب الهی» و «حبط اعمال در دنیا و آخرت» و «بی یاوری» است. قاتل پیامبران سزایش عذاب الهی اخروی و تباهی اعمال هم در دنیا و هم در آخرت است؛ بنابراین اهانت کنندگان به پیامبران در توطئه قتل آنان مشارکت دارند و باید کیفر ببینند.
ج) «خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این [حالى] که شما بر آن هستید، واگذارد تا آنکه پلید را از پاک جدا کند؛ و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند، ولى خدا از میان فرستادگانش هر که را بخواهد برمىگزیند. پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید! و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگارى کنید، براى شما پاداشى بزرگ خواهد بود.»[۲۶۰] این آیه ایمان به انبیاء و اطاعت از آنها را موجب پاداش عظیم و ورود در بهشت میداند.
د) «(تنها تو را استهزا نکردند)، پیامبران پیش از تو را نیز مورد استهزا قراردادند من به کافران مهلت دادم سپس آنها را به عقوبت گرفته دیدى مجازات من چگونه بود؟!»[۲۶۱]
در این آیه خداوند به پیامبر خطاب میکند که تنها تو نیستى که با تقاضاهاى گوناگون و پیشنهاد معجزات اقتراحى از طرف اهانت کنندگان به استهزاء و سخریه کشیده شدهاى، اهانت به انبیا سابقه طولانى در تاریخ دارد. بسیارى از رسولان پیش از تو نیز مورد استهزاء واقع شدند ولی درنهایت اهانت کنندگان به پیامبران الهی دچار کیفر شدند.
ه) «دریغا بر این بندگان! هیچ فرستادهاى بر آنان نیامد مگر آنکه او را ریشخند مىکردند.»[۲۶۲]
خداوند با لحنى بسیار گیرا و مؤثر برخورد تمام سرکشان تاریخ را با دعوت پیامبران خدا یکجا موردبحث قرار داده مىگوید: بیچاره و محروم از سعادت آن گروهى که نهتنها گوش هوش به نداى رهبران ندادند، بلکه به استهزا و سخریه آنها برخاستند.
تعبیر به «عباد» (بندگان خدا) اشاره به این است که تعجب از این است که بندگان خدا که غرق نعمتهای او هستند دست به چنین جنایاتى زدند.
و) «پیامبرانى را هم که پیش از تو بودند مسخره مىکردند. پس مسخره کنندگان را عذابى که به ریشخندش مىگرفتند فروگرفت.»[۲۶۳]
این آیه تهدیدى است براى اهانت کنندگان لجوج که سرانجام، آنچه را مسخره مىکردند، دامانشان را گرفت.
ز) «کیفر آنان به سبب کفرشان و نیز بدان سبب که آیات و پیامبران مرا مسخره مىکردند، جهنم است.»[۲۶۴]
اهانت کنندگان سه اصل اساسى معتقدات دینى (مبدأ و معاد و رسالت انبیاء) را انکار کرده و یا بالاتر از انکار آن را به باد مسخره گرفتهاند؛ لذا در این آیه عامل انحراف و بدبختى و زیانشان را بیان کرده مىگوید: کیفر آنها جهنم است به خاطر آنکه کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به باد استهزاء و سخره گرفتند.
این آیات دلالت بر حفظ حرمت و مقام انبیاء و تقدیس ایشان دارد و در این میان فرقی بین حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، حضرت محمد۶و دیگر پیامبران الهی نیست؛ بنابراین واجب است اعتقاد نمودن به حقیقت جمیع پیامبران الهی و تعداد آنها که یکصد و بیستوچهار هزار نفر است و پنج نفر اولوا العزم که اشرف و افضل و اکمل از تمام انبیا خاتمالنبیین حضرت محمد۶است. بااینحال تنها نام بیستوشش نفر از آنها در قرآن ذکرشده است.
بند دوم: مبانی روایی
برخی از بزرگان علم اصول[۲۶۵] در تعریف سنّت بیان داشتهاند: «سنّت عبارت است از قول، فعل و تقریر معصوم:» نقل و حکایت سنّت را روایت، حدیث و خبر میگویند. منظور از قول و فعل، گفتار و کردار و منظور از تقریر سکوت و رفتار تأیید آمیز معصوم است نسبت به فعل یا عقیدهای که در حضور ایشان انجام یا مطرحشده و آن را رد نکرده باشند.
ائمه اطهار بهعنوان قرآن ناطق، ارزش و اهمیت خاصی برای حیثیت و شرافت انبیا قائل شدهاند و در کتب حدیث،[۲۶۶] در سنّت و سیره معصومین روایات زیادی است که دلالت بر مذمّت، تحریم و ممنوعیت از توهین و اهانت و ناسزاگویی به انبیاء را دارد؛ که به چند مورداشاره میشود:
الف) از رسول خدا ۶ نقلشده که فرمود: هر کس یکی از پیامبران را ناسزا گوید پس او را بکشید.[۲۶۷]
ب) امام صادق ۷فرموده است: رسول خدا۶فرمود: هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد نباید در مجلسی که در آن به رهبر و پیشوایی ناسزا گفته شود یا عیب مسلمانی مذکور گردد، بنشیند.[۲۶۸]
ج) امام صادق۷ میفرمایند: هر کس دوست خدا را ناسزا بگوید محققاً خدا را ناسزا گفته است.[۲۶۹]
د) پیامبر اسلام که پیروزی مکه را با رحمت و محبت همراه کرد و آن روز را روز رحمت نامید و نه روز انتقامگیری، مقرّر کرد هر کس وارد مسجدالحرام شود، در امان است. هر کس به خانه ابوسفیان رود یا در را به روی خویش ببندد در ایمن خواهد بود. استثنایی نیز بر این قاعده رحمت قائل شد عدهای را به نام مشخص نمود و گفت اینان را هر جا یافتید بکشید گر چه به پرده کعبه چنگ زده باشند.
مقیس بن صبابه، عبدالله بن سعد بن ابی سرح، عبدالله بن خطل و نیز هر دو کنیز او که در آوازخوانیهای خود پیامبر را در مکه هجو میکردند و نیز از آن جمله بودند حویرث بن نقیذ بن وهب که پیامبر را در مکه هجو میکرد و… از آن جمله بودند. حویرث بن نقیذ را که در روز فتح مکه گریخته بود، امیرالمؤمنین علی۷یافت و کشت. عبدالله بن خطل که به پرده کعبه آویخته بود، سعید بن حریث و عمار بن یاسر بهسوی او یورش بردند و سعید بن حریث او را کشت. مقیس بن صبا در بازار کشته شد و اینان کسانی بودند که به استهزای دین و پیامبر پرداخته بودند و یا هر دو وضع را داشتند چنانچه عبدالله بن سعد بن ابی سرح که ازجمله کاتبین وحی بود از مدینه به مکه گریخته و به قریش پناه برده بود و در مورد آیات قرآن و تخفیف دین اسلام میکوشید.[۲۷۰]
بنابراین انبیا از قداست خاصی برخوردار هستند و به دلالت روایات کسی که آنها را ناسزا گوید مستحق کشتن است.
همچنین میتوان از طریق روایات ذیل با قاعده اولویت حرمت توهین به انبیا را اثبات کرد.
الف) پیامبر اکرم ۶فرمودند: دشنام به مؤمن موجب فسق است.[۲۷۱]
ب) از امام رضا ۷توسط آباء و اجدادش از رسول خدا ۶روایتشده است که رسول اکرم ۶فرمودند: هرکسی طلب کند ذلت مؤمنی را و او را ذلیل شمارد و به چشم حقارت به او نظر کند به جهت فقر و تهیدستی او حقتعالی در روز قیامت او را آشکار گرداند و رسوایش کند.[۲۷۲] پس بهطریقاولی اهانت به انبیا جایز نیست و از گناهان کبیره به شمارمی آید.
با توجه به مطالب فوقالذکر تمامی انبیا جزو مقدسات محسوب میشوند. در این بررسی، سه دلیل برای کیفر قتل سبّ انبیاء وجود دارد: یکی وحدت مناط است که ملاک و فلسفه حکم قتل سبّ النبی در همه انبیای الهی جاری است. دلیل دوم اجماع است. دلیل سوم قرآن و روایات و نصوص سبّ النبی است.
گفتار دوم: کتب مقدس در ادیان
همه ادیان الهی از سوی خداوند متعال برای هدایت انسانها به انبیاء عظام وحیشده اند. آن بزرگواران در جهت راهنمایی بشر و رسانیدن آنان به سعادت تلاش نموده اند. در این راه سختیها را تحمل کردهاند. ازاینرو همه آن تعالیم الهی مورداحترام بشر میباشند. سلسله ادیان الهی تدریجاً برحسب استعداد جامعه انسانی عرضهشده است تا بدان جا که بشریت به حدّی رسید که آن مکتب بهصورت کامل و جامع عرضه شد و چون بدین نقطه رسید نبوت پایان یافت.[۲۷۳] دین حضرت محمد ۶بهعنوان کاملترین دین اعلام شد، اما به سلسله ادیان الهی بهعنوان یک سلسله دین نگریسته میشود که هر دین مکمل دین قبلی میباشد؛ لذا تعالیم و کتب انبیاء الهی دارای احترام میباشند.
علما همگی نجس کردن مسجد را حرام میدانند و در اینکه حکم اجماعی است اختلافی نیست. این حکم ازآنجهت است که هتک مقدسات اشکال دارد و گویا این مطلب نزد آنها مفروغ بوده است،[۲۷۴] پس نتیجه میگیریم که اجماع بر هتک کتب تحریفنشده انبیا که برای ما هم مقدس میباشند وجود دارد.
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است |