. سرمایه اجتماعی به روایت پاتنام
رابرت پاتنام از دیگر صاحبنظرانی است که در دهههای اخیر در رواج اندیشه سرمایه اجتماعی در علوم انسانی مؤثر بوده است.
پاتنام در پی بررسی این پرسش است که چرا نهادهای دموکراتیک در یک محیط اجتماعی انطباق مییابند و در محیطی دیگر نشانی از این انطباق نمییابیم. در نظر وی پاسخ این پرسش را در چارچوب رویکرد نهادگرایی جدید باید جست، بهزعم وی: «اخیراً نظریهپردازان، با جدیتی بیشتر، مسائل نهادی را تحت عنوان نهادگرایی جدید مورد توجه قرار دادهاند. نهاد گرایان جدید از لحاظ نظری و متدولوژیک با هم اختلاف دارند، اما در دو نکته اساسی توافق دارند: ۱ـ نهادها به سیاستها شکل میدهند. ۲ـ نهادها به وسیله تاریخ شکل میگیرند.» وی پس از این ایضاح سودمند، درباره پشتوانه نظری مفهوم سرمایه اجتماعی در نظریه خود، میافزاید: «شاید افراد، نهادهایشان را انتخاب کنند، اما آنها این نهادها را تحت شرایطی خود ساخته انتخاب نمیکنند. انتخاب آنها نیز به نوبه خود بر قواعدی تأثیر میگذارد که جانشینانشان در چارچوب آنها دست به انتخاب میزنند. قصد ما در مطالعه تجربه منطقهای ایتالیا، کمک به تأیید تجربی هر دو دیدگاه فوق است. ما با در نظر گرفتن نهادها به عنوان یک متغیر مستقل، بهگونهای تجربی، چگونگی تأثیر تغییرات نهادی بر هویت، قدرت و استراتژیهای بازیگران سیاسی را مورد بررسی قرار میدهیم. سپس با در نظر گرفتن نهادها به عنوان یک متغیر وابسته، بررسی میکنیم که چگونه عملکرد نهادی به وسیله تاریخ تعیین میشود.» وی میافزاید: «ما به این دو اقدام، اقدام دیگری نیز میافزاییم که در پژوهشهای اخیر در خصوص نهادها مورد غفلت واقع شده است. بهگمان ما، زمینه اجتماعی که نهادها در آن عمل میکنند به نوع عملکرد آنها شکل میدهد. … ما از این کلی گویی که «زمینه» اهمیت دارد فراتر میرویم و به این سؤال میپردازیم که کدامیک از وجوه زمینه اجتماعی تأثیر زیادتری بر عملکرد نهادی میگذارند.». (پاتنام، ۱۳۸۰، ۳۰ و ۳۱)
پژوهش پاتنام از حیث بینشی نیز با نحوی «تلقی تاریخی از ماهیت انسان» همبسته است. یعنی آن سنخ تلقی که در آراء دیگر نهادگرایان جدید نیز میتوان ملحوظ دید.
در تلقی یاد شده، رفتار آدمی با توسل به رفتار نهادها تبیین میشود؛ رفتاری که به تصریح شخص پاتنام میباید آن را شکل گرفته در تاریخ شمرد.
پیش از این نیز بودند در میهن ما رویکردهایی همچون این رویکرد و البته با مضمونی چپ که نزد صاحبان آنها نیز آدمی سرمایه معرفتی و گرایشهای عملی خود را وامدار تاریخ بود و لذا سخن از فطرتی مستقل از زمان و مکان را برای انسان بیوجه وانمود میدادند. بهنظر میرسد که این بار با درون مایه و صورتی متفاوت، با رویکردی مشابه مواجه هستیم.
پر پیدا است که صاحبان این رویکرد یعنی «نهادگرایان جدید» ناگزیر از مبرهن ساختن مبادی معرفت شناختی و انسان شناختی رای خودند، گرچه نشان آن را در آراء سرآمدان ایشان نمیتوان دید.
از حیث قدرت تبیینی نیز میتوان رای پاتنام را با این پرسش مواجه کرد که گیریم ریشه اعتماد متقابل را باید در تاریخ و نیز نوع رابطه اجتماعی جست و جو کرد اولاً چگونه میتوان این تلازم آماری را به سطح یک رابطه علی ارتقا داد وانگهی با اتکا به کدام منطق میتوان روابط مبتنی بر اعتماد در صورتی از اجتماع که «تونیس» آن را «گمینشافت» [یا اجتماع مهر پیوند] مینامد و نشانههای آن در قرون میانه موجود بوده است را با همکاری سود محور در «گزلشافت» [جامعه سود پیوند] همسان انگاشت.
علاوه بر اینها رای پاتنام متکی به تبیینی محافظهکارانه از خرد انسان است. بدین معنا که او گمان میبرد اگر صورتی از خرد در برههای از تاریخ شکل گرفت این خرد مسقوف و محدود به این پیشینه خواهد ماند؛ علاوه بر اینکه شواهد تاریخی نیز این ارتباط یک سویه را صادق نمینمایانند.
. سرمایه اجتماعی به روایت فوکویاما
آنچه تاکنون درباره سرمایه اجتماعی آوردیم بهخصوص آنچه در باب آراء کلمن آمد، از حیث نسبتی بود که این اندیشه با نظریه اجتماعی برقرار میکرد اما سرمایه اجتماعی در آراء پارهای دیگر از مطرح کنندگان و جانبداران آن، از درون مایهای استراتژیک نیز برخوردار است که در این زمینه میتوان به آراء فرانسیس فوکویاما اشاره داشت. در نظر فوکویاما سرمایه اجتماعی ناظر به مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهای غیر رسمی است که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است، در آن سهیم هستند. .
در نظر او مسئله شدن اندیشه سرمایه اجتماعی مخلوق فضایی است که از پی فروپاشی بلوک شرق در سطح جهان پدیدار گشته است. او خود مینویسد: «از زمان سقوط دیوار برلن، توجه فوقالعادهای به چند موضوع مرتبط با یکدیگر از قبیل سرمایه اجتماعی، جامعه مدنی، هنجارهای اجتماعی و اعتماد به عنوان مسائل عمده دموکراسی معاصر معطوف گردید.» (فوکویاما، ۱۳۷۸، ۹)
رویکرد استراتژیک فوکویاما، آنجا بیشتر خود را نشان میدهد که برخلاف دیگر صاحبنظران مدرسی مشرب سرمایهاجتماعی، بهداوری ارزشی در بحث از سرمایه اجتماعی، اهمیت بیشتری میدهد و تأکیدی تام بر تمایز سرمایهاجتماعی خوب از بد صورت میدهد. در نظر او البته در بیانی که این بار نشان صراحت را کمتر میتوان در آن دید، سرمایه اجتماعی خوب ناظر به آن دسته از روابط مبتنی بر اعتماد و همکاری است که در چارچوب ر
برای دانلود فایل متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید. |
ویکردهای هویت انگار که از حیث منطقِ برخورد مرزی متصلب میان «خود» و «دیگری» کشیده باشند، سامان نیافته باشند.
سطور بعد، این مدعا را به کرسی اثبات خواهد نشاند که «مسئله هویت» مسئلهای کانونی در روایتی است که فوکویاما از اندیشه سرمایهاجتماعی به دست داده است.
در نظر فوکویاما طرح اندیشه سرمایه اجتماعی بهمنظور هویت بخشی و در شرایطی صورت انجام میپذیرد که ابزارهای دیرین شکل دهی به هویت، همچون سنت، مذهب، نژاد یا فرهنگ، ناکارکرد شدهاند.
دورکیم سرمایه اجتماعی را در دو عنوان کلی مضمون کلاسیک و مفهوم سرمایه اجتماعی از دیدگاه تلفیق گراهای معاصر مطرح کرد- در مضمون سرمایه اجتماعی در نظر اندیشمندان کلاسیک که در سطح کلان مورد توجه دورکیم بود.
وی ضمن اشاره به دو نوع جامعه براساس نظم اجتماعی یعنی جامعه مکانیکی در دوره ماقبل صنعتی که در آن مشابهتهای زیاد و وجود وجدان جمعی فراوان قرار دارد و در جامعه ارگانیکی که با تقسیم کار و ایجاد تخصصها همراه است و وجدان جمعی در آن کاهش مییابد.
در جامعه مکانیکی اولویت با هویت جمعی ناشی از وجدان جمعی است و در جامعه ارگانیکی برای تحلیل وجدان فردی شکل گرفته در وجدان جمعی حاضر باید براساس همبستگیهای بین گروهی و تعهدات حرفهای و مدنی عمل کرد. هویت جمعی در جامعه غیرصنعتی حاصلگرایانه و درون گروهی است و در جامعه صنعتی به صورت برون گروهی است (عبداللهی- ۱۳۸۰: ۶۵)
علاوه بر دورکیم، آرای وبر، مارکس و حتی دیدگاه کنش متقابل هم در این مسیر قرار میگیرد که از جمله آنها تئوری هومنز در باب تحلیل رفتارهای مبادلهای انسان با عوامل زیستی و روانی مثل احساس بهرهمندی و لذت طرفین مبادله در تداوم روابط مبادلهای است. اما در بعد مفهوم سرمایه اجتماعی در آرای معاصران تلفیقگرا به چند مورد اشاره میشود:
از پارسونز در این راستا هست که اجتماع حوزه تعاملات اجتماعی در جهت رشد و شکوفایی احساسات، عواطف، تولید تعهد، وفاداری و مسئولیت پذیری لازم برای به هم وصل کردن افراد و گروههاست. هابرماس هم سرمایه اجتماعی به معنی وفاق تفهمی و کنش ارتباطی و هنجارهای عام فراگروهی را محصول جهان حیاتی و حوزه عمومی بعنوان فضایی که در آن کنشگران میتوانند به دور از دخالت سیستم که معمولا با زبان ثروت و قدرت برخورد میکند به گفتگوی آزاد و خردمندانه پرداخته و درباره اهداف و راههای رسیدن به آنها به توافق برسند و با عقلانی کردن جهان زندگی سیستم را نیز عقلانی کنند و به طرف جامعهای انسانیتر و برخوردار از خردورزی، انسجام، آزادی و عدالت بیشتر حرکت نمایند (عبداللهی و موسوی،۱۳۸۶، ۲۰۰)
۲-۱۲-تاریخچه ی مطالعات سرمایه ی اجتماعی:
اصطلاح سرمایه اجتماعی قبل از سال ۱۹۱۶، در مقاله ای توسط هانی فان از دانشگاه ویرجینیای غربی مطرح شد.اما اولین بار در سال ۱۹۶۱، کتابی در امریکا بوسیله شخصی به نام ژان ژاکوب نوشته شد که این اصطلاح سرمایه ی اجتماعی را بکار برد و منظورش این بود که در حاشیهنشینهای شهر، ویژگیها و خصلتهایی وجود دارند که آنها میتوانند به خوبی با همدیگر ارتباط برقرار کنند و گروههایی را تشکیل دهند که خودشان مسائل و مشکلاتشان را حل کنند.
در اصل، در آنجا منظور از سرمایه ی اجتماعی، نوعی همکاری و هم فکری خودجوش و از درون گروههای محروم حاشیه نشین بود.(توسلی؛ ۱۳۸۴،۲).
گلن لوری اقتصاددان نیز همچون ایوان لایت جامعه شناس، اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه ۱۹۷۰ برای توصیف مشکل توسعه اقتصادی درون شهری به کار برد. (فوکویاما، ۱۳۷۹، ۱۰)
سرمایه ی اجتماعی از جمله مفاهیم چند وجهی در علوم اجتماعی است که در اوایل قرن بیستم به صورت علمی و آکادمیک مطرح و از سال ۱۹۸۰ وارد متون علوم سیاسی و جامعه شناسی شد و ابتدا توسط جاکوبز، بوردیو، پاسرون و لوری مطرح میشود، اما توسط کسانی چون کلمن، بارت، پانتام و پرتز بسط و گسترش داده میشود. (ازکیا و غفاری؛ ۱۳۸۳: ۲۷۸) و (وال، ۱۹۹۸، ۲۵۹).
کاربرد مفهوم سرمایه ی اجتماعی بصورت آنچه که امروزه مدنظر است به تدریج در دهه ۱۹۹۰ رایج شده است اما این به معنای این نیست که در آثار جامعه شناسان کلاسیک اثری از این مفهوم نباشد، در آثار اندیشمندان و جامعه شناسانی چون مارکس و وبر و دورکیم میتوان به جستجوی این مفهوم پرداخت و در اندیشمندانی چون مارکس، زمیل دورکیم، وبر و پارسونز به مفاهیمی همچون اضطرار؛ نفع جمعی، ارزشها و اعتماد اجتماعی توجه شده که هر یک ابعادی از مفهوم سرمایه ی اجتماعی را در بر میگیرد.(توسلی؛ ۱۳۸۴، ۳).
۲-۱۴-عناصر و مولفه های سرمایه ی اجتماعی:
با توجه به تعاریف متعدد و تحقیقات صورت گرفته در ایران و جهان با موضوع سرمایه اجتماعی یکی از جامعترین تعاریف که توسط عبداللهی و موسوی جمعبندی و بیان شده است را در این تحقیق مبنای عمل قرار خواهد گرفت که در آن سرمایه اجتماعی تعریف شده است به: آن نوع شبکهای از روابط و پیوندهای مبتنی بر اعتقاد اجتماعی بین فردی و بین گروهی و تعاملات افراد با نهادها، سازمانها و گروههای اجتماعی است که قرین همبستگی و انسجام اجتماعی و برخورداری افراد و گروهها از حمایت و انرژی لازم برای تسهیل کنشها در جهت تحقق اهداف فردی و جمعی است. (موسوی و عبداللهی- ۱۳۸۶: ۲۱۲)
پس سرمایه اجتماعی را در ۳ بعد در نظر گرفته میشود:
- مشارکت اجتماعی یا روابط الجهنی، شبکه روابط با گروهها و نهادها
- اعتقاد اجتماع
ی به نهادها، گروهها و قواعد عمل جمعی و اعتقاد بین فردی
- همبستگی و انسجام اجتماعی
رابطه سرمایه اجتماعی با هویت
۱-اعتماد اجتماعی:
اعتماد و لازمه شکل گیری پیوندها و معاهدات اجتماعی است، اعتماد اجتماعی ایجاد کننده تعاون و همیاری است و فقط در این حالت است که در عین وجود تفاوتها قادر به حل مشکلات و انجام تعهدات اجتماعی میشود. اعتماد اجتماعی برگرفته از عدالت ـ برابری و امنیت اجتماعی نیز زاینده آنها میباشد. آنتونی گیدنز، اعتماد و تأثیر آن بر فرآیند توسعه را زیربنا و زمینه ساز اصلی در جوامع مدرن میداند، هر جا که سطح اعتماد اجتماعی بالا باشد مشارکت و همیاری مردم در عرصههای اجتماعی بیشتر و آسیبهای اجتماعی کمتر است (اکبری، ۱۳۸۳؛۱۱).
زتومکا که در میان جامعه شناسان معاصر مبحث اعتماد اجتماعی را مورد عنایت ویژه قرار داده؛ معتقد است که توجه به اعتماد اجتماعی ایده جدیدی نیست، بلکه یک جریان چند قرنی است..
بنظر او “برخورداری جامعه جدید از ویژگی های منحصر بفردی چون آینده گرایی؛ شدت وابستگی متقابل، گستردگی و تنوع جوامع، تزاید نقشها و تمایز اجتماعی، بسط نظام انتخاب، پیچیدگی نهادها و افزایش ابهام، ناشناختگی و تقویت گمنامی، و غریبه بودن نسبت به محیط اجتماعی، توجه به اعتماد اجتماعی و نقش آن در حیات اجتماعی شاهد رشد نوعی جهت گیری فرهنگ گرایانه که در خود نوعی چرخش از مفاهیم سخت به مفاهیم نرم را دارد. چنین چرخشی زمینه توجه عمیقتر به مفاهیم اعتماد را به دنبال داشته است و در طی دو دههیگذشته شاهد موج جدیدی از مباحث مربوط به اعتماد در مفاهیم علوم اجتماعی بویژه جامعه شناسی هستیم (ازکیا و عفاری، ۱۳۸۲، ۲۸۰).
هرچه یک گروه اجتماعی دارای شعاع اعتمادبالاتری باشد، سرمایه اجتماعی بیشتری نیزخواهد داشت . چنانچه یک گروه اجتماعی برون گرایی مثبتی نسبت به اعضای گروههای دیگر نیز داشته باشد، شعاع اعتماد این گروه از حد داخلی آن نیز فراتر می رود.
۲-انسجام اجتماعی :
امیل دورکیم از اولین جامعه شناسانی است که مفهوم انسجام و همبستگی اجتماعی را مورد مطالعه قرار داده است و وجود آنرا برای هر جامعهای لازم میداند.