Input: OverUtilizedHostsList Output: MigrationMapList ۱: MinActiveMDC = ComputeMinMDCs(); ۲: MinActiveRack = ComputeMinRacks(); ۳: MinActiveHost = ComputeMinHosts(); ۴: MDCList.SortDecreasingBasedOnUtilization(); ۵: RackList.SortDecreasingBasedOnUtilization(); ۶: HostList.SortDecreasingBasedOnUtilization(); ۷: MigrationMapList = null; ۸: while (MigrationMapList == null ) ۹: if (MinActiveMDC >= 2 )
۲- ۲-۱۴- مبانی نظری وجه نقد و حساسیت وجه نقد سرمایهگذاران علاقهمند هستند اطلاعاتی در مورد انواع جریانهای نقدی ورودی وخروجی به شرح زیر داشته باشند: جریانهای نقدی مربوط به عملیات جاری مؤسسه؛ جریانهای نقدی اتفاقی که به عملیات جاری شرکت مربوط نمیشود وناشی از رخدادهای ناگهانی است؛ جریانهای نقدی مورد نیاز برای افزایش تسهیلات عملیاتی و موجودیها یا جریانهای حاصل از فروش آنها وقتی که برای عملیات آتی مورد نیاز نباشد؛ جریانهای نقدی به دست آمده از دارندگان اوراق قرضه و سهام یا جریانهای نقدی مورد نیاز برای بازپرداخت اوراق قرضه؛ پرداختهای بهره وسود سهام. پرداخت سود نقدی به سهامداران را میتوان پس ازآنکه جریانهای نقدی مورد انتظار پیشبینی شدند، به منزله وجه نقد در دسترس در نظر گرفت. البته باید نیازهای شرکت به نگهداری وجه نقد یا افزایش وجه نقد موجود، مورد توجه قرار گیرد. برای اینکه سرمایهگذار بتواند در مورد جریانهای نقدی مورد انتظار شرکت اظهارنظرکند، باید علاوه برآگاهی از جریانهای نقدی گذشته، از سیاست تقسیم سود شرکت، سیاست سرمایهگذاری شرکت و نیزسیاست شرکت راجع به وجه نقد دردسترس، آگاهی داشته باشد. هدف مدیران شرکتها همواره افزایش ثروت سهامداران است. بنابراین تصمیمات مالی متفاوت آنها نیز بایستی در راستای تحقق این هدف اتخاذ شوند. به بیان دیگر، هر یک از اتخاذکنندگان دو خط مشی عمده تقسیم سود، انتظار دارند که با تصمیم خود تأثیر مثبتی برقیمت سهام( ثروت سهامداران) بگذارند. اطلاعاتی که سرمایهگذاران را قادر میکند تا درباره توزیع وجه نقد آتی پیشبینی کنند، اطلاعات اصلی هستند. بنابراین تصمیم شرکت برای توزیع وجه نقد در هردوره، براساس چندین عامل خواهد بود. این مسئله که چه مقدار از جریان نقدی برای سهامداران مصرف شود و چه مقدار به اعتباردهندگان تعلق گیرد، بستگی به سیاست تأمین مالی شرکت دارد. به طورکلی، توزیع وجه نقد به خارج از بنگاه در بلندمدت، باید بازتابنده ظرفیت ایجاد جریان وجوه نقد آتی به داخل بنگاه باشد. جریان نقد عملیاتی ایجاد شده در نتیجه عملیات شرکت است که معمولاً با کسرشدن همه هزینههای عملیاتی از درآمدها به دست میآید، اما مجموعهای از تعدیلات بر روی سود خالص صورت میگیرد. جریان نقد عملیاتی وجوه نقدی است که شرکت از طریق انجام فعالیتهای تجاری خود ایجاد میکند. معیار مزبور احتمالاً نسبت به سود خالص معیار بهتری از سود تجاری شرکت است. زیرا شرکت میتواند سود خالص مثبت در صورت سود و زیان گزارش کند، در حالی که قادر به پرداخت بدهیهای خود نباشد. دو تئوری حاکم بر بحث نگهداری وجه نقد، تئوری مبادلهای (TOT) و تئوری سلسله مراتبی (POT) میباشند. مطابق با TOT، شرکتها سطح مطلوب نگهداری وجه نقد را بر اساس ایجاد توازن بین منافع و هزینههای نگهداری وجه نقد تعیین میکنند. سه انگیزه عمده برای نگهداری وجه نقد را میتوان انگیزه معاملاتی، انگیزه احتیاطی و انگیزه سفته بازی عنوان نمود (وانگ، [۴۳]۲۰۰۵)مطابق با انگیزه معاملاتی، شرکتهایی که با کاهش منابع داخلی مواجه میشوند میتوانند آن را توسط فروش داراییها، انتشار سهام جدید، استقراض و یا کاهش سود تقسیمی تأمین کنند. لیکن تمام این استراتژیها مستلزم هزینههایی است که دارای هر دو عنصر هزینههای ثابت و متغیر میباشند. در نتیجه شرکتهایی که برای پرداختهای خود با هزینههای بالای معاملاتی موجه هستند، داراییهای نقدینه زیادی نگهداری میکنند (ازکان، [۴۴]۲۰۰۴). بنابر انگیزه احتیاطی، شرکتها در دوران سخت برای کاهش احتمال بحران مالی، اقدام به نگهداری وجوه نقد مینمایند. بنابر انگیزه سفته بازی، شرکتها به منظور بهرهبرداری از فرصتهای سرمایهگذاری غیر منتظره آتی هنگامی که تأمین مالی خارجی هزینه بر است اقدام به نگهداری داراییهای نقدینه مینمایند(وانگ، ۲۰۰۵). لیکن نگهداری وجوه نقد بالا دارای معایبی نیز میباشد. بنابر نظر جنسن زمانیکه میزان جریان نقدی آزاد شرکتها افزایش پیدا میکند، تضادهای نمایندگی موجود بین سهامداران و مدیران تشدید می شود. مدیران می توانند منافع و علایق خودشان را به هزینه سهامداران دنبال کنند و بدین ترتیب منافع مدیران از نگهداری ذخایر نقدی بیشتر از سهامداران است ((آلایانیس و موزامدار، ۲۰۰۴[۴۵]). عیب دیگر نگهداری وجوه نقد بالا را میتوان به بازده پایین این داراییها نسبت به داراییهای ثابت بیان نمود. برای مثال کیم[۴۶] و دیگران به نقل از آلایانیس و موزامدار مستند نمودند شرکتهایی که نسبتاً دارای بازده دارایی پایینی هستند، به صورت معناداری داراییهای نقدینه بیشتری نگهداری میکنند. تورم بر سطوح نگهداری وجوه نقدی تأثیر بسزایی میتواند داشته باشد. در دوران تورم، شرکتها به دلیل کاهش ارزش زمانی پول در طی زمان میتوانند از انگیزه قوی برای سرمایهگذاری وجوه نقدی مازاد در داراییهای ثابت مثل زمین و ساختمان برخوردار باشند. دیدگاه POT در مورد نگهداری وجه نقد، از تئوری سلسله مراتبی ساختار سرمایه که توسط مایرز و ماجلوف توسعه د
برای دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید. |
اده شده نشأت میگیرد. به علت عدم تقارن اطلاعاتی و مشکلات علامتدهی مرتبط با تأمین مالی خارجی، رویههای تأمین مالی از یک رویههای سلسله مراتبی تبعیت نموده و منابع داخلی بر منابع خارجی ترجیح داده میشود. اگر تأمین مالی خارجی مورد نیاز باشد، شرکتها اول از همه به دنبال بدهیهای با ریسک پایین خواهند بود و انتشار سهام در آخرین مرحله قرار خواهد داشت. اگر شرکتها منابع بیشتری از آنچه مورد نیاز سرمایهگذاری در پروژههای با NPV مثبت است را داشته باشند، بدهیها را تسویه نموده و اقدام به انباشت داراییهای نقدینه خواهند نمود. اگر چه تئوریهای POT و TOT تئوریهای رقیبی هستند. لیکن حد و مرز این دو تئوری با یکدیگر واضح نیست (جانی وهمکاران[۴۷]). بنابراین شرکتهای که حساسیت وجه نقد بالایی دارند در تصمیمگیری برای تأمین مالی، سرمایهگذاری، تقسیم سود و … حساسیت بیشتری از خود نشان میدهند. ۲-۲-۱۵- رابطه بین سیاست تقسیم سود و مالکیت نهادی مالکیت نهادی، مالکیت سهام توسط نهادهای مالی مانند شرکتهای بیمه، بانک ها، صندوقهای بازنشستگی، صندوقهای سرمایهگذاری و بانکهای سرمایهگذار میباشند( کوه، ۲۰۰۳). این مقدار درصدی از سهام شرکت است که توسط نهادهای سرمایهگذاری خاص ( شخصیت یا موسسهای که به خرید و فروش حجم عظیمی از اوراق بهادار میپردازد مانند بانک ) نگهداری میشود. میزان مالکیت نهادی برابر درصد سهام نگهداری شده توسط شرکتهای دولتی و عمومی از کل سهام سرمایه است که این شرکتها شامل شرکتهای بیمه، مؤسسههای مالی، بانکها، شرکتهای دولتی و دیگر اجزای دولت است. این متغیر در پژوهشهای کومار[۴۸](۲۰۰۳)، ارن- هارت و لیزال[۴۹] (۲۰۰۶) و نمازی و کرمانی (۱۳۸۷) نیز با همین تعریف به کار رفته است. به طور کلی، دو دیدگاه متناقض زیر در زمینه ارتباط بین مالکیت نهادی و سیاست تقسیم سود وجود دارد: وجود ارتباط معکوس: در زمان وجود تضاد منافع، فعالیت نظارت خارجی یا بیرونی، عنصر کنترلی مهمی به شمار میرود. سهامداران نهادی یک گروه از نظارتکنندگان خارجی به شمار میروند. اگر سرمایهگذاران نهادی بزرگ به عنوان نمایندگان نظارتی عمل کنند و سود تقسیمی به منظور کاهش هزینههای نمایندگی پرداخت شود بر اساس نظریه نمایندگی باید رابطه جایگزینی بین سیاست تقسیم سود و مالکیت نهادی وجود داشته باشد. این رابطه، وجود ارتباط منفی بین درصد سهام تحت تملک مالکان نهادی و سیاست تقسیم سود را ایجاب میکند (دسوزا و ساکسنا[۵۰]، ۱۹۹۹ و استراتیس و وود[۵۱]،۲۰۰۴). به علاوه بر اساس فرضیه پیام رسانی، مدیران با آگاهی و اطلاعات بیشتر نسبت به بازار، انتظارات خود را در مورد عایدات آینده شرکت با پرداخت سود به بازار مخابره میکنند. چنین استدلال میشود که سود تقسیمی و سهامداران نهادی ممکن است به عنوان ابزارهای پیام رسانی جایگزین قلمداد شوند. حضور سهامداران بزرگ ممکن است نیاز به استفاده از سود تقسیمی را به عنوان پیامی از عملکرد مناسب کاهش دهد؛ زیرا خود این سهامداران میتوانند به عنوان پیام معتبرتر عمل کنند. حضور مالکان نهادی ممکن است به بازار مخابره کند که هزینههای نمایندگی به دلیل فعالیتهای نظارتی این گروه از سهامداران کاهش یافته است (بیچرا[۵۲]، ۲۰۰۸) وجود ارتباط مستقیم : انگیزه سرمایهگذاران نهادی در زمینه سواری مجانی از فعالیتهای نظارتی ایجاب میکند که این گروه از سرمایهگذاران به نظارت مستقیم توسط خودشان تمایلی نداشته باشند. این سرمایهگذاران به جای نظارت مستقیم، شرکتها را به افزایش سود تقسیمی وادار میکنند؛ به عبارت دیگر، سرمایهگذاران نهادی ترجیح میدهند تا جریانهای نقدی آزاد در قالب سود تقسیمی توزیع شود تا هزینههای نمایندگی مربوط به جریانهای نقدی آزاد کاهش یابد(استراتیس و وود،۲۰۰۴). بر اساس نظریه نمایندگی، در زمان وجود تضاد منافع بین مدیر و سهامدار، پرداختهای سود تقسیمی منظم میتواند تضادهای نمایندگی را کاهش دهد و از این طریق، دامنه سوء استفاده احتمالی از منابع توسط مدیریت کاهش مییابد. بر اساس این مفروضات و با توجه به اینکه سود انباشته یک منبع تأمین مالی داخلی است، پرداخت سود تقسیمی، شرکتها را ملزم میکند تا در زمان نیاز به تأمین مالی به بازارهای سرمایه بیرونی یا خارجی متوسل شوند. این امر نظارت بازار سرمایه را بر شرکت تحمیل میکند. نقش مالکان نهادی در این فرضیه از ترجیحات مالکان نهادی مبنی بر توزیع جریانهای نقدی به منظور کاهش هزینههای نمایندگی ناشی میشود. با توجه به موقعیت دارای نفوذ و اثرگذار سرمایهگذاران نهادی، انتظار میرود این گروه از مالکان بر سیاستهای مالی شرکت شامل سیاست تقسیم سود تأثیر داشته باشند. بر این اساس، مالکان نهادی ممکن است با تمایل مدیران مبنی بر انباشت بیشتر جریانهای نقدی مخالفت، و با توجه به قدرت رأی خود، مدیران را به تقسیم سود وادار کنند(بیچرا، ۲۰۰۸). با عنایت به مباحث مطروحه، میتوان انتظار داشت که وجود مالکان نهادی میتوانند بر سیاست تقسیم سود اث رگذار باشد. ۲-۲-۱۶- رابطه بین سیاست تقسیم سود و مالکیت فردی بیانگر درصد سهام نگهداری شده توسط مالکان حقیقی است. وجود مالکان فردی در ساختار مالکیت، هزینههای نمایندگی را افزایش میدهد. از طرفی مالکان فردی نسبت به بازده سرمایهگذاری خود خوشبین هستند و انتظار دریافت سود سهام دارند. سیاستهای مدیریت در ارتباط با تقسیم سود تحت تأثیر هزینههای نمایندگی و انتظارات سرمایهگذاران است. بنابراین انتظار میرود که بین سیاست تقسیم سود و وجود مالکان فردی رابطهای معنادار وجود داشته باشد که جهت این رابطه ممکن است با توجه به تصمیمگیری مدیران، هزینههای نمایندگی و انتظارات سهامداران مثبت یا منفی باشد. ۲-۲-۱۷- رابطه بین سیاست تقسیم سود با وجه نقد عملیاتی وجه نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی، بیانگرتوانایی شرکت درایجاد جریان نقدی است. کیمل[۵۳] و همکاران(۲۰۰۴) معتقدند وجوه حاصل از فعالیتهای عملیاتی نه تنها باید در داراییهای ثابت جدیدی سرمایهگذاری شده تا شرکت بتواند سطح جاری فعالیتهای عملیاتی خود را حفظ نماید، بلکه بخشی از این وجوه نیز باید به منظور رضایت سهامداران با عنوان سود سهام و یا باز خرید آن بین آنها توزیع گردد. انتظار هست زمانی که شرکت از جریان نقد بالایی برخوردار باشد، برای تقسیم سود نقدی بین سهامداران محدودیت کمتری داشته باشد. به عبارتی دیگر، هرچه جریان نقد آزاد بالاتر باشد، تقسیم سود نقدی بزرگتر خواهد بود و بین سیاست تقسیم سود و جریان نقد آزاد رابطه معنادار وجود داشته باشد. ۲-۲-۱۸ – رابطه بین سیاست تقسیم سود با حساسیت وجه نقد حساسیت جریان نقدی وجه نقد اشاره به درصد تغییرات در سطوح نگهداری وجه نقد در قبال تغییرات در جریانهای نقدی دارد. فازاری و دیگران استدلال نمودهاند که شرکتهای با محدودیتهای مالی شدید (شرکت های با دسترس پایین و پر هزینه به منابع وجوه خارجی)، در هنگام تصمیمگیریهای سرمایهگذاری بر جریان نقدی تأکید بیشتری میکنند. به عبارتی با افزایش اختلاف بین هزینه تأمین مالی و داخلی و خارجی، حساسیت سرمایهگذاری به وجوه داخلی باید افزایش یابد (الایانیز[۵۴] و همکاران، ۲۰۰۴). آنها شرکتهایی را که همیشه نسبت سود تقسیمی آن ها بیشتر از ۱۰% بوده را به عنوان شرکتهای بدون محدودیت مالی و شرکت هایی را که همیشه نسبت سود تقسیمی آنها کمتر از ۱۰% بود را به عنوان شرکتهای با محدودیت مالی شناسایی نمودند(آلمدیا[۵۵]، ۲۰۰۷). بنا براین انتظار هست شرکتهایی که حساسیت وجه نقد بیشتری دارند، در تقسیم سود نیز محدودیت بیشتری اعمال کنند و بین حساسیت وجه نقد و تقسیم سود رابطه معناداری وجود داشته باشد. ۲-۳ پیشینه پژوهش ۲-۳-۱- پژوهشهای داخلی صمدزاده (۱۳۷۳) خط مشیهای تقسیم سود و تأثیر آن بر ارزش سهام شرکتها را مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق نشان میدهد سیاستهای تقسیم سود بازار بررسی، برای مدیران شرکتها شناخته شده نبوده و سهامداران نیز به سود سهام نقدی و تغییرات اساسی به عنوان یک تعدیل دارای پیام توجه نمیکنند. خدایاری (۱۳۷۶) در تحقیقی ارتباط بین تغییرات سود سهام نقدی و تغییرات در ترکیب ترازنامه و اقلام آن و همچنین ارتباط بین تغییر در ترکیب ترازنامه و نرخ بازده سهام شرکتها را آزمون نمود. نتایج تحقیق بیانگر آن است که بین تغییرات سود سهام نقدی و ترکیب ترازنامه و اقلام آن و بین تغییر ترکیب ترازنامه و نرخ بازده سهام شرکتها رابطه معناداری مشاهده نمیشود. احسانی و سعیدی (۱۳۷۹) در تحقیقی به بررسی تأثیر سیاستهای تقسیم سود بر بازده ی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بررسی اواراق بهادار تهران پرداختهاند. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که اتخاذ سیاست تقسیم سود خاصی از سوی مدیریت شرکتها، بر بازدهی سهام شرکتهای مورد بررسی تأثیری ندارد. تهرانی و شمس (۱۳۸۲) در مطالعهای در مورد ۱۶۵ شرکت ایرانی در طی سالهای (۱۳۸۱-۱۳۷۳) به این نتیجه رسیدند که شرکتهای ایرانی به طور متوسط ۶۸% عایدی خود را تقسیم میکنند و بین سرعت تعدیل سود تقسیمی با استفاده از مدل لینر در صنایع مختلف اختلاف معناداری وجود ندارد. اعتمادی و چالاکی (۱۳۸۴) به بررسی رابطهی بین عملکرد مدیریت و تقسیم سود نقدی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختهاند. نتایج حاصل از تحقیق آنها نشان میدهد که بین عملکرد مدیریت و تقسیم سود نقدی رابطه معناداری وجود دارد. فروغی و همکاران (۱۳۸۸) تأثیر سهامداران نهادی و میزان سهام مدیریتی را در سیاست تقسیم سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار دادند. آنان این تحقیق را در یک دورهی زمانی ۶ ساله ۱۳۸۰-۱۳۸۵ انجام داده و به این نتیجه رسیدند که بین سهامداران نهادی و سیاست تقسیم سود رابطهی مثبت و معنیداری وجود دارد در حالی که میزان سهام مدیریتی تأثیر معنیداری بر سیاست تقسیم سود ندارد. اما، با این همه تاکنون تحقیقی در مورد تاثیرسیاست تقسیم سود بر ثروت سهامداران در بورس اوراق بهادار تهران صورت نپذیرفته است.
ارزش سهام, استقراض, انتشار سهام, اوراق بهادار, اوراق قرضه, بازار سرمایه, بازده سهام, بازنشستگی, بحران مالی, ترازنامه, تعدیل سود, تقارن اطلاعات, تقارن اطلاعاتی, تقسیم سود, ثروت سهامداران, جریان نقد آزاد, جریان نقدی, جریان نقدی آزاد, جریان وجوه نقد, خط مشیهای, ساختار سرمایه, ساختار مالکیت, سلسله مراتبی, سهامداران, سود انباشته, سود تقسیمی, سود خالص, سود سهام, سود سهام نقدی, سود نقدی, سیاست تقسیم, سیاست تقسیم سود, عدم تقارن, عدم تقارن اطلاعاتی, عملکرد مدیریت, قیمت سهام, کاهش ارزش, مالکیت نهادی, محدودیت مالی, نرخ بازده سهام, نسبت سود, نسبت سود تقسیمی, وجوه نقد
بنی مهد و اصغری (۱۳۹۰) پژوهشی با عنوان « بررسی اثر اهرم شرکت بر سیاست تقسیم سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» انجام داده اند. هدف این پژوهش آن است تا اثر نسبت اهرمی را بر سیاست تقسیم سود، بررسی و رابطه آنها را با تقسیم سود به صورت یک مدل ریاضی ارائه دهد. از این رو، در این پژوهش اثر اهرم مالی بر سیاست تقسیم سود شرکتها، در ۶۶ شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی دوره زمانی ۱۳۸۰ الی ۱۳۸۷ بررسی میشود. روش تحقیق همبستگی بوده و نتایج نشان میدهد اهرم مالی با تقسیم سود رابطهای معنیدار ندارد. اما اندازه شرکت و جریان نقدی عملیاتی رابطهای مثبت و معنیدار با سیاست تقسیم سود دارد. نتایج این پژوهش، مشابه نتایج برخی از پژوهشهای خارجی انجام شده است. این موضوع بیانگر آن است که احتمالاً در بازارهای در حال توسعه نظیر بازار سرمایه ایران، در تقسیم سود، به دلیل عدم کارایی تئوری کارگزاری، توجهی به نسبت اهرمی(نسبت بدهی) نمیشود و لذا رابطهای میان آنها وجود ندارد. پورحیدری و دلدار(۱۳۹۱)، به بررسی تاثیر گروههای تجاری بر سیاست تقسیم سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با اتکا بر تئوریهای اصلی تقسیم سود یعنی تئوری علامتدهی، تئوری نمایندگی، تئوری سلسله مراتبی و تئوری چرخه عمر شرکت پرداختند. نمونه این تحقیق شامل ۱۴۵ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی ۱۳۸۹-۱۳۸۰ میباشد. برای آزمون فرضیهها تحقیق، از مدل توبیت استفاده شده است. برخلاف پیشبینیها، نتایج این تحقیق نشان میدهد که میزان سود تقسیمی در شرکتهای وابسته به گروههای تجاری در مقایسه با شرکتهای مستقل کمتر است. همچنین، نتایج این تحقیق نشان میدهد که میزان سود تقسیمی در شرکتهای وابسته به گروههای تجاری متنوع و بزرگ در مقایسه با شرکتهای وابسته به سایر گروهها بالاتر است. سایر یافتههای این تحقیق نشان میدهد که بین عدم تقارن اطلاعاتی و وابستگی مالی خارجی با سیاست تقسیم سود رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین، سیاست تقسیم سود شرکتهای وابسته به گروههای تجاری در مقایسه با شرکتهای مستقل حساسیت کمتری به عدم تقارن اطلاعاتی و وابستگی مالی خارجی دارد. علاوه بر این، سیاست تقسیم سود شرکتهای وابسته به گروههای تجاری متنوع و بزرگ حساسیت کمتری به عدم تقارن اطلاعاتی و وابستگی مالی خارجی در مقایسه با شرکتهای وابسته به سایر گروهها دارد. نتایج این تحقیق هیچ رابطه معناداری بین عمر شرکت و سیاست تقسیم سود نشان نمیدهد. ۲-۳-۲- پژوهشهای خارجی اولین کار در زمینهی تجزیه و تحلیل سیاست تقسیم سود، تحقیقی بود که توسط لیتنر[۵۶] (۲۰۰۹) با استفاده از دو رویکرد تجربی و پیمایشی انجام گردید. بررسی وی در ادبیات مالی سیاست تقسیم سود منجر به معرفی ۱۵ متغیر از قبیل اندازهی شرکت، مخارج سرمایهای، تمایل به استفاده از تأمین مالی خارجی، سود سهمی، پایداری سود و مالکیت گردید. نتایج حاصل از تحقیق لینتر نشان داد که شرکتها نرخ پرداخت سود هدفی را مدنظر قرار میدهند و سیاست تقسیم سود خود را براساس این نرخ هدف تعدیل مینمایند. افزون بر این او دریافت که شرکتها سیاست تقسیم سود ثابتی (چسبندهای) را دنبال میکند و مدیران اعتقاد دارند که سرمایهگذاران، شرکتهایی که از سیاست تقسیم سود ثابتی پیروی میکنند را نسبت به شرکتهایی که چنین سیاستی ندارند ترجیح میدهند. با توجه به این موضوع او نتیجهگیری نمود که شرکتها تمایلی به کاهش سود سهمی ندارند، حتی اگر کاهش قابل توجهی در سود ایجاد گردد که معمولاً به دنبال پرداخت سود تقسیمی تنها بر اساس تغییر اساسی در عملیات شرکت میباشد، شرکتها در صورتی سود تقسیمی خود را افزایش میدهند که مدیران بر این باور باشند که افزایش دائمی در عایدی ایجاد شده است. به طور کلی نتایج تحقیق لینررا میتوان در قالب چهار واقعیت مسلم صاحب سبک خلاصه نمود: ۱) شرکتها دارای نسبتهای هدف بلندمدت برای تقسیم سود هستند. شرکتهای بالغی که از اثبات سودآوری برخوردارند معمولاً بخش قابل توجهی از سود خود را پرداخت مینماید، شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند پرداخت کمتری دارند. ۲) مدیران بیشتر از آنکه به مقدار مطلق سود تقسیمی توجه نماید. تغییرات آن را مد نظر قرار میدهند. ۳) تغییرات سود تقسیمی از تغییرات بلندمدت و با ثبات سودآوری پیروی مینماید. مدیران اقدام به هموارسازی سودسهام پرداختی مینمایند. ۴) زمانی که احتمال میرود تغییر در میزان پرداخت سود نقدی تداوم نیابد و با مشکل مواجه شود، مدیران تمایلی به اعمال تغییرات ندارند. بیکر و همکاران[۵۷] (۲۰۰۷) رویکرد پیمایشی را در زمینهی بررسی پایداری خطمشی تقسیم سود بکار بردند و به این نتیجه رسیدند که مدیران به پایداری و ثبات سیاست تقسیم سود در تصمیم گیریهای مربوط به سود تقسیمی توجه خاصی دارند. آنان بیان میکنند که امروزه نیز عوامل اصلی در سیاست تقسیم سود مشابه با عواملی میباشد که لیتنردر اواسط دههی ۵۰ میلادی مطرح نمود. عبدالسلام و همکاران (۲۰۰۸) به بررسی تأثیر ترکیب هیئت مدیره و ساختارمالکیت بر سیاستهای تقسیم سود پرداختند .دراین راستا ۵۰
دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است. |
شرکت مصری دردوره زمانی ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش مؤید این است که شرکتهای با نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ومالکیت نهادی بیشتر، سودبیشتری را تقسیم میکنند. به علاوه، رابطه معناداری بین ترکیب هیئت مدیره وسیاست تقسیم سود نیست. جیوونای[۵۸] (۲۰۰۸) به بررسی رابطه بین مالکیت نهادی و سیاست تقسیم سود پرداختند. یافتههای بررسی شرکتهای پذیرفته شده امریکایی در دوره زمانی ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۲ حاکی از آن است که میزان پرداخت سود با میزان مالکیت نهادی رابطه مستقیمی دارد. همچنین پرویت و گیتمن[۵۹] (۲۰۰۹) در پژوهشی مشابه به این نتیجه رسیدند که پایداری خطمشی تقسیم سود در تصمیمگیریهای مربوط به سود تقسیمی اهمیت قابل توجهی داشته و همواره مورد توجه مدیران واحدهای اقتصادی قرار میگیرد. تمامی تحقیقات تجربی که در ادمه مطرح میگردد کار خود را بر اساس نتایج حاصل از تحقیق لیتنر (۲۰۱۰) پایهریزی نمودهاند. کوکی و گیزانی[۶۰](۲۰۰۹) نیزبه بررسی تأثیر ساختارمالکیت برسیاست تقسیم سود شرکتهای تونسی پرداختند. یافتههای پژوهش حاکی است که شرکتهای با مالکیت متمرکزتر، سود بیشتری توزیع میکنند ؛ رابطه منفی و معناداری بین مالکیت نهادی و سطح سود تقسیمی توزیع شده وجود دارد و رابطه بین سیاست تقسیم سود و مالکیت دولتی، مثبت است. منوس و همکاران[۶۱](۲۰۱۲) به بررسی تأثیر گروههای تجاری برسیاست تقسیم سود در شرکتهای هندی پرداختند. نتایج تحقیق نشان میدهد که در مقایسه با شرکتهای مستقل، درصد توزیع سود در شرکتهای وابسته به گروههای تجاری کمتر است . همچنین شرکتهای وابسته به گروههای تجاری متنوع، سود بیشتری در مقایسه با شرکتهای وابسته به سایر گروههای تجاری میپردازند. فصل سوم روش شناسی پژوهش ۳-۱- مقدمه یکی از مهمترین مراحل هرپزوهش علمی، تدوین روش انجام آن است واگر از مبانی نظری بسیار قوی برخوردار باشد و دادههای آن به صورت دقیق و کامل گردآوری شده باشند، اما از روش پژوهش مناسبی برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده نشده باشد، نتایج پژوهش چندان قابل اتکا نخواهند بود. به همین دلیل، برای رد یا عدم رد فرضیات هر پژوهش، لازم است که شیوه و روش مناسب اتخاذ شود. در این شرایط است که یافتههای پژوهش قابل اتکا بوده و میتوان از نتایج آن برای تصمیمگیری استفاده کرد (عرب مازار یزدی و شاکر، ۱۳۷۲). پژوهش حاضر به دنبال بررسی تاثیر ساختار مالکیت و جریانهای نقدی عملیاتی بر خطمشی تقسیم سود در صنعت سیمان و خودروسازی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق و بهادار تهران است. از دیر باز جوامع بشری جهت شناسایی و بهرهگیری از امکانات طبیعی و بکارگیری آنها ناگریز از استفاده از علم آمار بودهاند. امروزه علم آمار در اکثر زمینهها مانند صنعت، بازرگانی، اقتصاد و پزشکی مورد استفاده قرار میگیرد و کمترین رشتهای را میتوان یافت که بی نیاز از بکارگیری روشهای آماری به عنوان ابزار تصمیمگیری باشد. مهمترین بخش هر پزوهش تجزیه و تحلیل اطلاعات است. وجود هر گونه خطا و اشتباهی در چنین بخشی میتواند به نتیجهگیریهای نادرستی منجر شود. انتخاب یک روش پژوهش مناسب تا حد زیادی محقق را در جلوگیری از بروز اشتباهات در امر پژوهش یاری میدهد. بنابر این در جهت بررسی موضوع باید ابتدا روش پژوهش مناسب به آن انتخاب شود. همچنین به کارگیری آزمونهای آماری متناسب با روش اتخاذ شده به حصول اطمینان بیشتر از دقت و صحت نتایج به دست آمده نیز کمک میکند. استفاده از آزمونهای آماری مناسب، نیازمند شناسائی ساختار الگوی پژوهش است. از این رو هنگام طراحی آزمونهای آماری، باید به ماهیت دادههای مورد بررسی، نحوه جمعآوری و چگونگی به کارگیری آنها در آزمون فرضیههای ارائه شده، توجه خاصی نمود. در فصل دوم مبانی نظری و پیشینه پژوهش بیان گردید. در آن فصل بیان شد;خطمشی تقسیم سود به عنوان یکی از اطلاعات اثرگذار در بازار سرمایه، برای سرمایهگذاران اهمیت خاصی دارد. زیرا اغلب سرمایهگذاران با استفاده از آن اقدام به اخذ تصمیمات مورد نظر خود مینمایند. به منظور افزایش قدرت پیشبینی سرمایهگذاران و کاهش ریسک شرکت، شناسایی عوامل موثر بر خط مشی تقسیم سود میتواند بسیار مفید و حائز اهمیت باشد. اهمیت این موضوع نزد مدیران شرکتها به جهت استفاده از اطلاعات حاصله در فرآیند اداره شرکت و ارزیابی بازار از عملکرد آنان جدی است. از همین رو بخشی از توجه و توان مدیران شرکتها معطوف به مقولهای است که از آن تحت عنوان خطمشی تقسیم سود یاد میشود. اما مهمتر از خطمشی تقسیم سود، ریشهیابی دلایل اتخاذ خط مشی تقسیم سود از طرف شرکتها است. زیرا دلایل و عوامل تعیینکننده به دست آمده از این ریشهیابی، نه تنها به توضیح رفتار شرکتها در گذشته کمک میکند، بلکه ابزاری را برای پیشبینی حرکت و مسیر آتی آنها در این حوزه فراهم میآورد. بنابر این در این فصل، در جهت بررسی موضوع مذکور ابتدا روش پژوهش بیان میشود و برای این کار ابتدا به تشریح مسأله و سپس فرضیههای تحقیق پرداخته خواهد شد. در ادامه قلمرو و دوره زمانی پژوهش، ج امعه آماری مورد مطالعه بیان میشود و در عنایت متغیرهای تحقیق، روشهای آماری متناسب با روش پژوهش، مدلهای مورد استفاده تشریح میگردد. ۳-۲- روش پژوهش این پژوهش از نوع پژوهشهای تجربی میباشد و انجام پژوهش به صورت قیاسی – استقرایی میباشد. در مبانی نظری و پیشینه پژوهش عمدتاً از مقالات متعدد لاتین و فارسی اخذ شده از اینترنت، کتابخانهها و همچنین مجلات تخصصی و پایاننامهها استفاده میشود و به منظور جمعآوری دادههای مورد نیاز این پژوهش از قبیل ارزش بازار سهام و اطلاعات منعکس شده در صورتهای مالی و اطلاعات لازم برای آزمون فرضیهها از بانک اطلاعات نرمافزارهای رهآوردنوین، تدبیر پرداز و لوح فشرده صورتهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس استفاده شده است. ۳-۲-۱- از نظر هدف از آنجا که هدف پژوهشهای کاربردی توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است، تحقیق حاضر از نوع کاربردی است.این نوع تحقیقها به سمت کاربرد عملی دانش هدایت میشود. ۳-۲-۲- از نظر نحوه اجرا همچنین این پژوهش پس رویدادی و از لحاظ ماهیت، از نوع علی است. زیرا از یک طرف وضع موجود را بررسی میکند و به توصیف منظم و نظامدار وضعیت قبلی آن میپردازد و از طرف دیگر رابطه بین متغیرهای مختلف را با استفاده از تحلیل رگرسیون، کشف یا تعیین می کند. در مبانی نظری و پیشینه پژوهش عمدتاً از مقالات متعدد لاتین و فارسی اخذ شده از اینترنت، کتابخانهها و همچنین مجلات تخصصی و پایاننامهها استفاده میشود و به منظور جمعآوری دادههای مورد نیاز این پژوهش از قبیل ارزش بازار سهام و اطلاعات منعکس شده در صورتهای مالی و اطلاعات لازم برای آزمون فرضیهها از بانک اطلاعات نرمافزارهای رهآوردنوین، تدبیرپرداز و لوح فشرده صورتهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس استفاده شده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق و برآورد مدلها، از رویکرد دادههای ترکیبی[۶۲] استفاده شده است. ۳-۲-۳- از نظر نحوه ارتباط بین متغیرها برای آزمون فرضیههای پژوهش از رگرسیون چندگانه زیر استفاده میشود. در این پژوهش، متغیر سیاست تقسیم سود به عنوان متغیر وابسته و متغیرهای مالکیت نهادی، مالکیت فردی، وجه نقد عملیاتی و حساسیت وجه نقد به عنوان متغیرهای مستقل، همچنین متغیرهای کنترلی، اندازه شرکت، اهرم مالی و سودآوری در نظر گرفته شدهاند. ۳- ۳ – فرضیه های پژوهش به منظور تحقق به اهداف پژوهش، فرضیه های پژوهش به شرح زیربیان میشود: فرضیه اول
ارزش بازار, ارزش بازار سهام, اندازه شرکت, اهرم مالی, اوراق بهادار, بازار سرمایه, بازار سرمایه ایران, بازار سهام, تاثیر ساختار مالکیت, تحلیل اطلاعات, تقارن اطلاعات, تقارن اطلاعاتی, تقسیم سود, توزیع شده, جریان نقدی, چرخه عمر, حقوق صاحبان سهام, خودروسازی, روش شناسی, ریسک شرکت, ساختار مالکیت, سلسله مراتبی, سود تقسیمی, سود نقدی, سودآوری, سیاست تقسیم, سیاست تقسیم سود, عدم تقارن, عدم تقارن اطلاعاتی, مالکیت نهادی, مدل ریاضی, نسبت بدهی, هموارسازی سود, هیئت مدیره
رتبه ۳ |
رتبه ۴ |
رتبه ۵ |
رتبه ۶ |
رتبه ۷ |
رتبه ۸ |
رتبه ۹ |
رتبه ۱۰ |
رتبه ۱۱ |
رتبه ۱۲ |
رتبه ۱۳ |
رتبه ۱۴ |
رتبه ۱۵ |
رتبه ۱۶ |
|