بررسی کیفیات مخففه در خصوص کودکان بزهکار در قانون جدید مجازات اسلامی …

مبحث دوم: تخفیف در جرایم غیرقابل گذشت
در حقوق ایران، انواع تخفیف در جرایم غیرقابل گذشت عبارتند از:
- تخفیف الزامی یا قانونی (معاذیر قانونی)؛
- تخفیف اختیاری یا قضایی (کیفیات مخففه).
در این قسمت، به بررسی هریک از موارد مزبور می پردازیم.
گفتار اول: تخفیف الزامی یا قانونی (معاذیر قانونی)
قانونگذار در بسیاری از موارد، مجازاتها را به دلایلی تخفیف میدهد. این تخفیفها، تحت عنوان «کیفیات مخففه قانونی» یا «معاذیر قانونی» شناخته میشوند.[۸۶]از ویژگیهای معاذیر قانونی، فقدان جنبه کلی و انحصار آن به جرایمی است که در قانون پیشبینی شده است.[۸۷] به عبارت دیگر، معاذیر قانونی با توجه به اینکه مجرم دارای مسؤولیت کیفری میباشد، اما بنابه دلایل مصرح قانونی، در مجازات او تخفیف داده میشود، جنبه استثنایی دارند.[۸۸]لذا، این معاذیر باید صراحتاً در قانون پیشبینی شده و قاضی هم به همان موارد اکتفا نماید. علاوه بر این، صدور حکم با توجه به معاذیر قانونی اجباری است.[۸۹] البته، باید توجه داشت، قاضی تنها در اصل اعمال تخفیف تکلیف دارد، اما در میزان تخفیف از اقتدار و اختیار قانونی بهرهمند است.
معاذیر قانونی خود به دو دسته تقسیم میگردند:[۹۰]
- عذرهایی هستند که سبب تخفیف مجازات میشوند؛
- عذرهایی که منجر به معافیت مجرم از مجازات میگردند: این دسته از معاذیر قانونی که به آنها معاذیر «مسقط» یا «قاطع» نیز گفته میشود، بدون آنکه جرم و مجرمیت را از بین ببرند، موجبات اسقاط مجازات را فراهم می آورند.[۹۱]عدم مجازات در معافیتهای مطلق، قائم بر خفت قبح عمل ارتکابی نمیباشد، بلکه بیشتر ناظر بر مصالح اجتماعی و سیاست اجتماعی است. علل عدم مجازات وابسته به کیفیاتی است که گاهی مقارن، گاهی سابق و زمانی لاحق بر عمل ارتکابی است.[۹۲]
لازم به ذکر است، در برخی موارد نیز، قاضی مکلف به اعمال تخفیف از طریق تبدیل مجازات به مجازات مناسبتر میباشد. همچنین، جنبه استثنایی معاذیر قانونی مانع از آن نیست که با معافیت مرتکب از مجازات، دادگاه با توجه به ماده ۲۳ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، برای تعیین مجازات تکمیلی اقدام نکند.[۹۳] در واقع، تخفیف مجازات در معاذیر قانونی فقط به مجازات اصلی تعلق میگیرد و گاهی ضرورتاً به سایر مجازاتهای فرعی که با مجازات اصلی ارتباط دارند، تسری پیدا میکند.
معاذیر قانونی مقرر در نظام حقوقی ایران یا مرتبط با جرم ارتکابی هستند که قتل در فراش، تجاوز از حدود دفاع مشروع و جرایم با حبس کوتاه مدت را شامل می شوند و یا مرتکب جرم را مد نظر قرار می دهند. این دسته از معاذیر نیز، مشتمل بر همکاری مجرم با مجریان عدالت، وجود رابطه خویشاوندی، کمک به قربانی جرم، اشتباه، صغر سن و اختلال نسبی شعور می باشند. در این قسمت، با توجه به موضوع مورد بحث، به بررسی معاذیر قانونی در خصوص صغر سن می پردازیم.
در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵، طفولیت از علل رافع مسؤولیت کیفری شناخته شده بود. به موجب ماده ۴۹ این قانون: «اطفال در صورت ارتکاب جرم مبری از مسؤولیت کیفری هستند و تربیت آنان با نظر دادگاه به عهده سرپرست اطفال و عندالاقتضاء کانون اصلاح و تربیت اطفال میباشد». مطابق تبصره ۱ ماده فوقالذکر، منظور از طفل کسی است که به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد. اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه در نظریه شماره ۲۹۴۰/۷-۲۱/۴/۱۳۸۲ ابراز داشته است: «با توجه به تبصره ۱ ذیل ماده ۴۹ قانون مجازات اسلامی، کسی که به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد طفل محسوب و در صورت ارتکاب جرم از مسؤولیت مبری است و مجازاتهای مقرر در قانون مجازات اسلامی و سایر قوانینی که در آنها مجازات مقرر شده، در مورد وی اجرا نمیشود…».
براساس ماده ۱۴۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲: «افراد نابالغ مسؤولیت کیفری ندارند». در قانون مذکور نیز همانند قانون سال ۱۳۵۷، سن بلوغ پسران را ۱۵ سال و دختران را ۹ سال تمام قمری تعیین شده است و در مورد افراد نابالغ، اقدامات تأمینی و تربیتی اعمال میگردد.[۹۴]
ماده ۱۴۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ نیز در این رابطه مقرر نموده است: «مسؤولیت کیفری در حدود، قصاص و تعزیرات تنها زمانی محقق است که فرد حین ارتکاب جرم، عاقل، بالغ و مختار باشد به جز در مورد اکراه بر قتل…».
براساس ماده ۸۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، درباره اطفال و نوجوانانی که مرتکب جرایم تعزیری میشوند و سن آنها در زمان ارتکاب، نه تا پانزده سال تمام شمسی است، حسب مورد، دادگاه یکی از تصمیمات زیر را اتخاذ میکند:
الف- تسلیم به والدین یا اولیاء یا سرپرست قانونی با اخذ تعهد به تأدیب و تربیت و مواظبت در حسن اخلاق طفل یا نوجوان: در این رابطه، هرگاه دادگاه مصلحت بداند میتواند حسب مورد از اشخاص مذکور در این بند تعهد به انجام اموری از قبیل موارد ذیل و اعلام نتیجه به دادگاه در مهلت مقرر را نیز أخذ نماید:
۱- معرفی طفل یا نوجوان به مددکار اجتماعی یا روانشناس و دیگر متخصصان و همکاری با آنان؛
۲- فرستادن طفل یا نوجوان به یک مؤسسه آموزشی و فرهنگی به منظور تحصیل یا حرفهآموزی؛
۳- اقدام لازم جهت درمان یا ترک اعتیاد طفل یا نوجوان تحت نظر پزشک؛
۴- جلوگیری از معاشرت و ارتباط مضر طفل یا نوجوان با اشخاص به تشخیص دادگاه؛
۵- جلوگیری از رفت و
برای دانلود فایل متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید. |
آمد طفل یا نوجوان به محلهای معین؛
ب- تسلیم به اشخاص حقیقی یا حقوقی دیگری که دادگاه به مصلحت طفل یا نوجوان بداند با الزام به انجام دستورهای مذکور در بند (الف) در صورت عدم صلاحیت والدین، اولیاء یا سرپرست قانونی طفل یا نوجوان و یا عدم دسترسی به آنها با رعایت مقررات ماده ١١٧٣ قانون مدنی؛[۹۵]
پ- نصیحت به وسیله قاضی دادگاه؛
ت- اخطار و تذکر و یا اخذ تعهد کتبی به عدم تکرار جرم؛
ث- نگهداری در کانون اصلاح و تربیت از سه ماه تا یک سال در مورد جرایم تعزیری درجه یک تا پنج.[۹۶]
تصمیمات مذکور در بندهای (ت) و (ث) فقط درباره اطفال و نوجوانان دوازده تا پانزده سال قابل اجرا است. اعمال مقررات بند (ث) در مورد اطفال و نوجوانانی که جرایم موجب تعزیر درجه یک تا پنج را مرتکب شدهاند الزامی است. همچنین، هرگاه نابالغ مرتکب یکی از جرایم موجب حد یا قصاص گردد، درصورتی که از دوازده تا پانزده سال قمری داشته باشد به یکی از اقدامات مقرر در بندهای (ت) و یا (ث) محکوم میشود. در غیر این صورت، یکی از اقدامات مقرر در بندهای (الف) تا (پ) این ماده در مورد آنها اتخاذ میگردد. در مورد تصمیمات مورد اشاره در بندهای (الف) و (ب) این ماده، دادگاه اطفال و نوجوانان میتواند با توجه به تحقیقات به عمل آمده و همچنین گزارشهای مددکاران اجتماعی از وضع طفل یا نوجوان و رفتار او، هر چند بار که مصلحت طفل یا نوجوان اقتضاء کند در تصمیم خود تجدیدنظر نماید.[۹۷]
بنابراین، قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، در جرایم موجب حد نیز کیفر شلاق را در مورد اطفال منتفی نموده است.[۹۸] بر این اساس، در رابطه با ارتکاب جرایم موجب حد و قصاص توسط اطفال، هرگاه سن مرتکب کمتر از دوازده سال قمری باشد، مجازات وی تسلیم به والدین یا اولیاء یا سرپرست قانونی یا اشخاص حقیقی یا حقوقی دیگر به منظور تأدیب و تربیت و یا نصیحت به وسیله قاضی دادگاه است. در صورتی که سن طفلی که مرتکب جرم موجب حد و قصاص شده، بین ۱۲ تا ۱۵ سال قمری باشد، مجازات وی اخطار و تذکر و اخذ تعهد کتبی به عدم تکرار جرم و یا نگهداری در کانون اصلاح و تربیت از ۳ ماه تا ۱ سال خواهد بود. همچنین براساس ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲: «در جرائم موجب حد یا قصاص هرگاه افراد بالغ کمتر از هجده سال، ماهیت جرم انجامشده و یا حرمت آن را درک نکنند و یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته باشد، حسب مورد با توجه به سن آنها به مجازاتهای پیشبینی شده در این فصل محکوم میشوند.
تبصره- دادگاه برای تشخیص رشد و کمال عقل میتواند نظر پزشکی قانونی را استعلام یا از هر طریق دیگر که مقتضی بداند، استفاده کند».
نکته قابل توجه این است که نظامهای کیفری بسیاری از کشورها، از جمله مصر و انگلستان، نوجوانی مجرم را از معاذیر قانونی مخففه شناخته و ارفاق ویژهای را در حق آنان روا داشتهاند، در حالی که قانونگذار ایران با مبنا قرار دادن حد بلوغ به عنوان مبداء مسؤولیت کیفری، ارفاق ویژهای راجع به نوجوانان بالغ قائل نشده و تخفیف مجازات به لحاظ نوجوانی را بر دادگاه تکلیف ننموده است.[۹۹]
گفتار دوم: تخفیف اختیاری یا قضایی (کیفیات مخففه قضایی)
کیفیات مخففه قضایی، اوضاع و احوالی هستند همانند معاذیر قانونی که سبب کاهش مجازات میگردند، با این تفاوت که هرگاه وجود آنها برای قاضی محرز گردید، در اعطای تخفیف مختار است.[۱۰۰] به عبارت دیگر، کیفیات مخففه اوضاع و احوالی هستند که قاضی در صورت احراز آنها میتواند در جرایم تعزیری، مجازات را تخفیف دهد و یا تبدیل به نوع دیگری نماید که به حال متهم مناسبتر باشد.اعمال این کیفیات در مواردی است که دادگاهها به دلایلی اجرای کیفر قانونی را برای مجرم سنگین تشخیص داده و رعایت تخفیف در مجازات را ضروری تلقی کنند. از مدتها قبل، اگر دادگاهها به منظور تعدیل مجازاتها به کیفیات مخففه متوسل میشدند، نه تنها برای در نظر گرفتن جرم بود، بلکه شخصیت مرتکب جرم نیز مورد توجه بود.[۱۰۱] در واقع، با توجه به اینکه میزان مجازات باید متناسب با مسؤولیت شخص مرتکب جرم تعیین شود و نیز اینکه اصولاً میزان مسؤولیت مرتکب جرم به اوضاع و احوال و شرایط عمل و بالاخص وضعیت و سوابق خانوادگی، اجتماعی، روحی و روانی مجرم بستگی دارد و ملحوظ نمودن تمامی شرایط مذکور در متن قوانین امری غیرممکن است، قانونگذار ضمن تعیین حدود و قواعد کلی و برای جلوگیری از اعمال نظر شخصی قاضی در داشتن اختیارات نامحدود، به قاضی دادگاه اجازه داده است که در صورت تحقق شرایط خاص، در مجازات مرتکب جرم تخفیف قائل شود.
از سوی دیگر، کیفیات مخففه ابزاری برای تحقق اصل فردی کردن مجازاتها میباشد که بدون وجود آن، تغییر مجازاتهای ثابت مانند اعدام و نیز تقلیل مجازات به کمتر از حداقل قانونی، امکانپذیر نیست. در راستای تضمین بهتر اجرای مجازات و جلوگیری از تأثیر مخرب زندان بر منابع حیاتی خانواده محکوم، فردی کردن قضایی مجازات که بیشتر ناظر به گذشته است، با فردی کردن اجرایی مجازات در بازاجتماعی نمودن مرتکب جرم ارتباط بسیاری دارد. این دو نوع شخصی کردن در کنار هم بوده و بدون اینکه با یکدیگر خلط شوند، در مقام تعیین مجازات و اجرای آن مکمل هم میباشند.