رابطه بین مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد …

ازنظر سالووی و مایر اصطلاح هوش هیجانی بهعنوان شکلی از هوش اجتماعی شامل توانایی در کنترل احساسات و عواطف خود و دیگران و توانایی تمایز قائل شدن بین آنها و استفاده از این اطلاعات بهعنوان راهنمایی برای فکر و عمل فرد به کارمیرود (چرنیس[۱۲]، ۲۰۰۰).
یکی دیگر از ابعاد هوش تحت عنوان «هوش معنوی» جزو عرصههایی است که پژوهشهای چندان منسجم و نظاممندی در جهت شناخت و تبیین ویژگیهای آن و همچنین اثرات آن صورت نپذیرفته است. هوش معنوی عبارت است از مجموعهای از ظرفیتهای ذهنی انطباقی که بر جنبههای غیرمادی و متعالی و امنیت استوار میشوند. بهویژه آنهایی که در ارتباط با ماهیت هستی فرد، تعالی و حالتهای اوج گرفته هوشیاری باشند. در عمل این فرایندها با توجه به تواناییشان در تسهیل شیوههای منحصربهفرد حل مسئله، استدلال انتزاعی، کنار آمدن با مشکلات زندگی و انطباقی تقسیمبندی میشود (کینگ[۱۳]، ۲۰۰۷).
داشتن هوش معنوی در زندگی میتواند باعث رشد و شکوفایی انسان شود افرادی که هوش معنوی بالایی دارند، ظرفیت تعالی داشته و تمایل بالایی نسبت به هشیاری دارند. آنان این ظرفیت رادارند که بخشی از فعالیتهای روزانه خود را به اعمال روحانی و معنوی اختصاص بدهند و فضایلی مانند بخشش، سپاسگزاری، فروتنی، دلسوزی و خرد از خود نشان میدهند (ایمونز[۱۴]،۲۰۰۰).
هوش معنوی ذهن را روشن و روان انسان را با بستر زیربنایی وجود مرتبط میسازد، به فرد کمک میکند تا واقعیت را از خیال (خطای حسی) تشخیص دهد. این مفهوم در فرهنگهای مختلف بهعنوان عشق، خردمندی و خدمت مطرح است (وگان[۱۵]، ۲۰۰۴).
اسمیت (۲۰۰۳) در مطالعهای نشان داد که هوش معنوی لازمه سازگاری بهتر با محیط است و افرادی که از هوش معنوی بالاتری برخوردارند تحمل آنان در مقابل فشارهای زندگی بیشتر بوده و توانایی بالاتری را در جهت سازگاری با محیط از خود بروز میدهند. معنویت موجب میشود که انسان با ملایمت و عطوفت بیشتری به مشکلات نگاه کند و سختیهای زندگی را بهتر تحمل کند و به زندگی خود پویایی و حرکت بدهد (الکینز و کاوندیش[۱۶]،۲۰۰۴) و همچنین معنویت باعث افزایش قدرت انعطافپذیری و خودآگاهی و سازگاری فرد با محیط میشود درنتیجه کمبود معنویت در زندگی، میتواند انسان را دچار سردرگمی، پوچی و انعطافناپذیری کندو مانع از این میشود که فرد در زندگی بتواند بهدرستی تصمیمگیری کند و با مشکلات خود بهدرستی کنار بیاید (مک شری و همکاران[۱۷]، ۲۰۰۲).
شواهد پژوهشهای بهطورکلی از ارتباط مثبت و معنادار هوش هیجانی با شاخصهای مختلف سازش یافتگی اجتماعی، نظیر رفتار مناسب اجتماعی، همدلی افراد با یکدیگر و گشودگی در برابر احساسها (سیاروچی، چان و کاپوتی[۱۸]، ۲۰۰۰؛ مه یر[۱۹]، کاروسو و سالووی ۱۹۹۹)، عدم تعامل منفی با دوستان (براکت، مه یر و وارنر ۲۰۰۴). برقراری ارتباط مثبت با دیگران و رضایت از این ارتباط (لوپز، سالووی و استراس، ۲۰۰۳)، گرم بودن و احساس همدردی با دیگران (کنستانتین و گینور، ۲۰۰۱). پذیرش دیدگاه همدلانه و توانایی خود نظارت گری در موقعیتهای اجتماعی (شات[۲۰] و دیگران ۲۰۰۱) خبر میدهد. هوش هیجانی میتواند چارچوب مناسبی برای بررسی سازش یافتگی اجتماعی و عاطفی افراد در مهارتهای ارتباطی آنها محسوب شود، (سالووی، مه یر و کارسو، ۲۰۰۲) و در ایجاد روابط بین فردی و کیفیت آن نقش داشته باشد، (گلمن، ۱۹۹۵، سارنی، ۱۹۹۹؛ لوپز، براکت، نزلت، شوتز، سلین و سالووی ۲۰۰۴).
در این رابطه میتوان گفت مهارتهای ارتباطی بخشی از مهارتهای زندگی هستند (پورشریفی، بهرامی و طایفه، ۱۳۸۵). بخش عمدهای از مهارتهای اجتماعی را روابط بین افراد و به بیان دقیقتر مهارتهای ارتباطی افراد تشکیل میدهند. درواقع اجتماعی شدن هر فرد دستاوردهای مهارتهای ارتباطی است که قبلاً آموخته است (چاری، ۱۳۸۵)؛ و توفیق در اکثر حوزههای زندگی از طریق توانایی ایجاد ارتباط قابل پیشبینی است. در متون پژوهشی مفهوم مهارتهای ارتباطی بهصورتهای گوناگون تعریفشده است، ماتسون (۱۹۹۰) معتقد است که مهارتهای ارتباطی رفتارهایی است که تحول آنها میتواند بر روابط بین افراد از یکسو و بهداشت روانی آنها و نیز عملکرد مفید و مؤثر در اجتماع از سوی دیگر مؤثر باشد. اشنایدر، رابین و لدینگهام نیز مهارتهای ارتباطی را بهعنوان وسیله ارتباط بین فرد و محیط، تعریف میکنند و معتقدند این وسیله برای شروع و ادامه یک ارتباط سازنده و سالم باهمسالان، بهعنوان بخش مهمی از بهداشت روانی، مورداستفاده واقع میشود.
زیمباردو مهارتهای اجتماعی و ارتباطی را برای ایجاد سازماندهی و حفظ یک رابطه انسانی لازم میدانند. (چاری، ۱۳۸۵). این مهارتها مشتمل بر مهارتهای فرعی یا خرده مهارتهای مربوط به «مهارتهای کلامی[۲۱]»، «مهارتهای شن
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید. |
ودی[۲۲]» و «مهارتهای بازخوردی[۲۳]» است که اساس مهارتهای ارتباطی را تشکیل میدهد (چاری و فداکار، ۱۳۸۴). این مهارتها از چنان اهمیتی برخوردارند که نارسایی آنها میتواند بااحساس تنهایی اضطراب اجتماعی، افسردگی، حرمت خود پایین و عدم موفقیتهای شغلی و تحصیلی همراه باشد (یوسفی،۱۳۸۵).
بنابراین مسئله اساسی پژوهش حاضر این است که آیا بین مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی رابطه وجود دارد؟
۱-۳ اهمیت و ضرورت پژوهش
آنچه ضرورت انجام پژوهش حاضر را برای پژوهشگر تبیین میکند این است که با توجه به اینکه دانشجویان هر جامعه دسترنج معنوی و انسانی آن جامعه بوده و از سرنوشت سازان فردای کشور خویشاند با پیشرفت صنعت و فنآوری جدید و مشکلات مربوط به آن اختلالات و بیماریهای روانی همانند مشکلات جسمانی و روانی، افزایش چشمگیری یافته و ازآنجاکه سلامت قشر دانشجو اهمیت فراوانی دارد، لازم است که مسائل عاطفی و روانی این قشر عظیم جدی تلقی شود و مورد رسیدگی قرار گیرد. اهمیت معنویت برای زندگی انسانها خاصه برای دانشجویان با توجه به اینکه آنها به دنبال هدف، معنا و هویت در زندگی خود هستند و ازآنجاکه در این دوره قدرت تصمیمگیری، آرامش درونی، خودآگاهی، سازگاری اجتماعی و اخلاقی برای آنها دارای اهمیت است، این مسئله باعث شده که تقویت مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی برای دانشجویان اهمیتی دوچندان داشته باشد، زیرا که با تقویت معنویت دانشجویان میتوانند معنای زندگی خود را بهدرستی درک کرده و زندگی هدفمندی را داشته باشند و بهمنظور برقراری ارتباط با جامعه و اهمیت کنترل عواطف و هیجانات بررسی ارتباط این سه مؤلفه ضرورت و اهمیت پژوهش در این زمینه بیشازپیش برای پژوهشگر آشکار میگردد.
و آنچه ضرورت کاربردی انجام پژوهش حاضر را تبیین می کند این است که تاکنون پژوهشی با این عنوان صورت نپذیرفته است ازاینرو پژوهش حاضر برای پر کردن خلاء پژوهشی در این حیطه انجام شده است.
۱-۴ اهداف پژوهش
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی درمیان دانشجویان دانشگاه آزاد تهران میباشد.
۱-۴-۱ اهداف فرعی
بررسی رابطه بین مهارتهای ارتباطی (کلامی، شنودی و بازخوردی) و هوش هیجانی در میان دانشجویان.
بررسی رابطه بین مهارتهای ارتباطی (کلامی، شنودی و بازخوردی) و هوش معنوی در میان دانشجویان.
بررسی رابطه بین مؤلفههای مهارتهای ارتباطی و مؤلفههای هوش هیجانی در میان دانشجویان.
بررسی رابطه بین مؤلفههای مهارتهای ارتباطی و مؤلفههای هوش معنوی در میان دانشجویان.
۱-۵ فرضیههای پژوهش
بین مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی رابطه معنادار وجود دارد.
۱٫بین مهارتهای ارتباطی (کلامی، شنودی و بازخوردی)و هوش هیجانی رابطه معنادار وجود دارد.
- بین مهارتهای ارتباطی (کلامی، شنودی و بازخوردی) وهوش معنوی رابطه معنادار وجود دارد.
- بین مؤلفههای مهارتهای ارتباطی و مؤلفههای هوش هیجانی رابطه معنادار وجود دارد.
- بین مؤلفههای مهارتهای ارتباطی و مؤلفههای هوش معنوی رابطه معنادار وجود دارد.
۱-۶ متغیرهای پژوهش
متغیرهای مستقل
۱٫هوش هیجانی.
۲٫هوش معنوی.
متغیر وابسته
مهارتهای ازتباطی (کلامی، شنودی و بازخوردی).
۱-۷ تعریف متغیرها
۱-۷-۱ تعاریف نظری
مهارتهای ارتباطی: عبارت است از توانایی انتقال و ارسال اطلاعات، عقاید و احساسات از فرد یا منبعی به فرد یا منبع دیگر، بهمنظور ایجاد تغییر در دانش، نگرش یا رفتار میباشد (ساعتچی،۱۳۸۲).
هوش هیجانی: هوش هیجانی صورت ترکیبی از تواناییهای ذهنی ورگههای شخصیتی، نظیر خوشبینی، خودآگاهی، مهار احساسات برانگیخته، مقاومت، اشتیاق و خود انگیزشی تعریف میشود (یوسفی، ۱۳۸۵).
هوش معنوی: آمرام هوش معنوی را توانایی به کار گیری و بروز ارزش های معنوی تعریف می کند، به گونه ای که موجب ارتقای کارکرد روزانه و سلامت جسمی و روحی فرد می شود (آمرام، ۲۰۰۹؛ نقل از زارعی، خیر اندیش، جهانی ۱۳۹۰).
۱-۷-۲ تعاریف عملیاتی
مهارتهای ارتباطی: در پژوهش حاضر منظور از مهارتهای ارتباطی نمرهای است که آزمودنیهای پژوهش از پاسخگویی به ۱۸ سؤال پرسشنامه مهارتهای ارتباطی بارتون (۱۹۹۰) بهدست میآورند و این پرسشنامه با مقیاس ۵ گزینهای لیکرت سنجیده می گردد.
هوش هیجانی: منظور از هوش هیجانی در این پژوهش نمرهای است که دانشجویان از پاسخگویی به ۹۰ سوال مقیاس هوش هیجانی بارو-آن (۱۹۷۷) کسب میکنند.