معیارهای ارزیابی محافظه کاری-پایان نامه درباره ارزيابي ارتباط سود و زيان

معیارهای ارزیابی محافظه کاری
محققان از سه نوع معیار، به منظور ارزیابی محافظه کاری استفاده میکنند:
1) معیارهای خالص داراییها.[1]
2) معیارهای سود و اقلام تعهدی.[2]
3) معیارهای رابطه سود و بازده سهام.[3]
تمام این معیارها با تکیه بر اثر عدم تقارن زمانی محافظه کاری در شناسایی سودها و زیانها می-باشند .(Watts, 2003b, 288)
2-1-2-4-1. معیارهای خالص داراییها
اگر چه ارزشهای بازار داراییها و بدهیها که خالص داراییها را تشکیل میدهند، در هر دوره تغییر میکنند، اما همه این تغییرات در حسابها و گزارشهای مالی منعکس نمیشود. بر اساس محافظه کاری، افزایش در ارزش داراییهایی (سودهایی) که به اندازه کافی تأییدپذیر نباشند، ثبت نمیشود، در حالی که کاهش در ارزش داراییها (سودها)، با همان درجه از تأییدپذیری ثبت می-گردد. در نتیجه خالص داراییها کمتر از ارزش بازارشان ارائه میشوند. محققان برای برآورد این ارائه کمتر از واقع، از مدلهای ارزیابی سهام واحدهای تجاری و یا نسبت ارزش دفتری خالص داراییها به ارزش سهامشان (نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار)[4] استفاده میکنند. مدلهای ارزیابی فلتهام و اولسون (1996 و 1995) معمولاً برای برآورد ارزیابی کمتر از واقع خالص داراییها به کار برده می-شود. این مدل ها شامل پارامترهایی است که درجهای از ارائه کمتر از واقع دارایی های عملیاتی را بر پایه این فرض که استهلاک حسابداری بیشتر از استهلاک اقتصادی است، منعکس میکنند .(Watts, 2003b, 288)
فلتهام و اولسون (1995) محافظه کاری را به صورت زیر تعریف می کنند:
0 > [Pt+τ-BVt+τ] Et
به طوری که
τ→∞
Et: امید ریاضی یا میانگین.
Pt: ارزش بازار سهام در تاریخ t.
BVt: ارزش دفتری سهام در تاریخ t.
τ: متغیری از صفر تا بینهایت.
بر اساس این مدل، محافظه کاری بیانگر وجود تداوم در تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزش دفتری آن است. تفاوت بین ارزش دفتری و ارزش بازار سهام را معمولاً سرقفلی مینامند. سه منبع مهم برای سرقفلی وجود دارد که عبارتند از: نخست، ارائه کمتر از واقع ارزش خالص داراییهای موجود. دوم، وجود پروژههای دارای خالص ارزش فعلی مثبت. سوم، وجود اختیارات واقعی یا فعالیت های سودآور آتی که شرکت ممکن است، از آن ها برخوردار شود .(Price, 2005, 10)
بیور و ریان (2000)، با استفاده از نسبت های ارزش دفتری به ارزش بازار و بر اساس این نظریه که، حسابداری محافظه کارانه مورد استفاده شرکتها، خالص داراییهای کمتر و نسبتهای ارزش دفتری به ارزش بازار پایینتری را گزارش میکند، به اندازهگیری محافظهکاری پرداختند
(Beaver, Ryan, 2000, 127-148 ).
آنها دو منبع را برای نوسان نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار مشخص کردند و این دو منبع را تحت عنوان «جانبداری و تأخیر زمانی در ارزش دفتری»[5] معرفی کردند. آنها «جزء جانبداری»[6] را به عنوان «جزء پایدار»[7] و مرتبط با معیارهای محافظه کاری نشان دادند و از «جزء تأخیر زمانی»[8]، به عنوان «جزء ناپایدار»[9] که با معیارهای محافظهکاری مرتبط نیست، یاد کردند(Beaver, Ryan, 2000, 127-148).
2-1-2-4-2. معیارهای سود و اقلام تعهدی
محافظه کاری بیانگر این است که سودها پایدارتر از زیانها هستند؛ زیرا صورتهای مالی افزایشهای تأییدناپذیر در ارزش داراییها (سودها) را در زمان وقوع شناسایی نمیکنند، بلکه طی دورههای آتی و به هنگام ورود جریان های نقدی ناشی از این افزایشها، شناسایی میکنند. برای مثال، اگر ارزش یک دارایی افزایش یابد، از آنجایی که انتظار می رود جریانهای نقدی آتی افزایش یابد، بنابراین سود را طی سالهای آتی و به ازای ورود جریانهای نقدی مربوطه شناسایی میکنند. این بدین معنی است که سودها گرایش به پایداری و تداوم دارند. در مقابل زیانهایی که درجه تاییدپذیری آنها با سودهای غیرقابل تایید یکسان است، درست در زمانی که به وقوع میپیوندند، بدون توجه به اینکه کاهش در جریانهای نقدی آنها طی دوره های آتی تحمل شوند، شناسایی می-گردند. از آنجایی که به طور متوسط، این زیانها در دوره های آتی قابل برگشت نیستند، پایداری و تداوم این کاهش سودها احتمالاً کمتر از افزایش سودها است، از این رو این کاهش سودها ناپایدار هستند. این پایداری یا ناپایداری ها و تغییرات سود، معیاری را برای محافظه کاری فراهم میآورند و این رفتار نامتقارن محافظه کاری در قبال سودها و زیان ها عدم تقارنی را در اقلام تعهدی بوجود می-آورند. گیولی و هاین[10] (2000) چنین اظهار میکنند، که محافظه کاری باعث کاهش سود گزارش شده انباشته در طول زمان میشود. آنها بیان میکنند که اندازه اقلام تعهدی انباشته شده در طول زمان، یکی از معیارهای محافظه کاری است. شرکتهایی که در مرحله ثبات قرار دارند و هیچ گونه رشدی ندارند و همچنین از نظر استفاده از روشهای گوناگون حسابداری نیز بیتفاوت هستند، سودهایشان به جریان های نقدی نزدیک میشود و اقلام تعهدی ادواری آنها نیز به سمت صفر میل میکند. «ثبات اقلام تعهدی منفی (از قبیل منظور نمودن انواع ذخایر) در میان شرکتها و در طول یک دوره بلندمدت نشانهای از وجود محافظه کاری است، نرخ انباشتگی اقلام تعهدی منفی شاخصی از تغییر در میزان محافظه کاری در طول زمان است(Givoly, Hayn, 2000)
.(Watts, 2003b, 289-290)
2-1-2-4-3. معیارهای رابطه سود و بازده سهام
قیمتهای بازار سهام نشان دهنده تغییرات ارزش دارایی در زمانی هستند که آن تغییرات رخ میدهند، خواه اینکه آن تغییرات شامل زیانها یا سودهایی در ارزش دارایی باشند. از این رو، میتوان گفت که بازدههای سهام همواره به هنگام هستند. از آنجا که محافظه کاری پیشبینی میکند، مبنای شناسایی زیانهای حسابداری بسیار بههنگامتر از سودها است، بدین ترتیب انتظار بر این است که زیانهای حسابداری بیشتر از سودهای حسابداری با بازده های سهام، تقارن زمانی[11] داشته باشند .(Watts, 2003b, 209) باسو (1997) با استفاده از این مبانی معیاری را تحت عنوان «عدم تقارن زمانی سود»، برای محافظه کاری معرفی میکند که در قسمت بعدی در مورد آن بحث خواهد شد.
[1] – Net assets measures
[2] – Earnings and accrual measures
[3] – Earnings/ Stock returns relation measure
[4] – (BTM) Market Ratio – To – Book: نسبت ;(BTM) نسبت (BTM) عکس نسبت (MTB) است. در واقع اگر معیار (BTM) کمتر از یک باشد نشانگر محافظه کاری بیشتر است در حالی که هر چه معیار (MTB) بزرگتر از یک باشد بیانگر محافظه کاری بیشتر خواهد بود. از این رو، این دو در واقع معیار واحدی هستند و تنها در شکل و بیان با هم تفاوت دارند. برخی از محققان از جمله واتز (2003)، بیور و ریان (2000) از (BTM) نام می برند و برخی دیگر مانند رویچوداری و واتز (2006)، پرایس (2005) از (MTB) یاد می-کنند. البته پای (2005) نیز از اصطلاح نسبت قیمت به ارزش دفتری (Price-to-Book ratio (P/B ratio)) استفاده میکند که معادل همان نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری (MTB) است.
[5] – Bias and Lags in book value
[6] – Bias component
[7] – Persistent component
[8] – Lag component
[9] – Transitory
[10] – Givoly and Hayn
[11] – Contemporaneous