دسته بندي علمی – پژوهشی : مبانی واحکام فقهی اهانت به مقدسات ادیان آسمانی (زرتشت، یهودیت و مسیحیت) …

و) «ما این کتاب [قرآن] را به حقّ بهسوی تو فرو فرستادیم، درحالیکه تصدیقکننده کتابهای پیشین و حاکم بر آنهاست. پس میان آنان طبق آنچه خدا نازل کرده حکم کن و از هواهایشان [با دور شدن] از حقّى که بهسوی تو آمده، پیروى مکن. براى هر یک از شما [امّتها] شریعت و راه روشنى قرار دادهایم؛ و اگر خدا مىخواست شما را یک امّت قرار مىداد، ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید. پس در کارهاى نیک بر یکدیگر سبقتگیرید. بازگشت [همه] شما بهسوی خداست آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف مىکردید آگاهتان خواهد کرد.»
ز) «و میان آنان به موجب آنچه خدا نازل کرده، داورى کن و از هواهایشان پیروى مکن و از آنان بر حذر باش مبادا تو را در بخشى ازآنچه خدا بر تو نازل کرده به فتنه دراندازند. پس اگر پشت کردند، بدان که خدا مىخواهد آنان را فقط به [سزاى] پارهاى از گناهانشان برساند و در حقیقت بسیارى از مردم نافرمانند.»[۳۰۸]
ح) «در حقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اینکه بهشت براى آنان باشد، خریده است همان کسانى که درراه خدا مىجنگند و مىکُشند و کشته مىشوند. [این] بهعنوان وعده حقّى در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست؛ و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟ پس به این معاملهاى که با او کردهاید شادمان باشید و این همان کامیابى بزرگ است.»[۳۰۹]
این آیات دلالت دارد بر این که کتب مقدس سایر ادیان نیز قابل احترام بوده و توهین به آنها جایز نمیباشد؛ چراکه قرآن کریم تصدیقکننده کتب آسمانی دیگر ادیان میباشد، پس بر مسلمانان است که کتب آسمانی تحریفنشده سایر ادیان را نیز احترام کنند.
بند دوم: مبانی روایی
از تتبّع در زندگی و سیره فکری – عملی ائمه:؛ چنین برمیآید که نسبت به کتب سایر ادیان، با احترام برخورد کردهاند. استناد آنان به کتب ادیان در مناظرات با سران ادیان، مؤید این مطلب است.[۳۱۰]
بُعد دیگری از الگوی رفتار معصومین؛ را باید در اخلاق و آداب مناظرات آنها با سران ادیان و مذاهب، کنکاش نمود. با تأمل در نوع بیان و ادبیات گفتوگوهای آنها میتوان دریافت که مذاکراتشان با سایر ادیان، فاقد هرگونه خودرأیی و چیره طلبی بوده، با مناظرات متداول- که بهقصد تحقیر و اسکات خصم صورت میگرفت- کاملاً متفاوت است. روش آنها، بیان روشنگرانه معارف الهی و آزاد گذاشتن طرف مقابل در پذیرش یا عدم پذیرش- و نه تحمیل عقیده شخصی- است.[۳۱۱] الگوی رفتار ارتباطی با دیگر ادیان در سیره ائمه؛ مبتنی بر اخلاق و بردباری و شناختن حق مخالفان است. آنها نسبت به اهل عناد، سختگیر بوده اما هرگز کسی را صرفاً به خاطر عقاید خاصی مورد توهین و استهزاء قرار نمیدادند.[۳۱۲]
معصومین؛ با توجه به موقعیّت زمانی و مکانی خاصّ خود، گامی مؤثّر در راستای رفع اختلافات، آشکار ساختن نواقص موجود در ادیان تحریفشده و اثبات حقانیّت اسلام برمیداشتند. نمودِ بارز این پدیده را میتوان در مناظرات امام رضا۷با جاثلیق[۳۱۳] به نمایندگی از آیین مسیحیت، رأس الجالوت[۳۱۴] به نمایندگی از دین یهود، هیربد[۳۱۵] موبد بزرگ به نمایندگی از دین زردشت، عمران صابی[۳۱۶] به نمایندگی از صابئان و عدهای از علماء و سران برهمن، مشاهده کرد.[۳۱۷] بهعنوان نمونه: امام رضا ۷در پاسخ به درخواست رأس الجالوت برای اثبات نبوّت حضرت محمد۶بر اساس کتاب مقدس آنان به فرازی از تورات استناد کردند که دارای قراین روشنی بود و بهخوبی بر مدّعای آن حضرت دلالت میکرد؛ این که امام خطاب به رأس الجالوت فرمودند: آیا میدانی که حضرت موسی به بنیاسرائیل وصیت کرد: پیامبری از میان برادرانتان بهسوی شما خواهد آمد، او را تصدیق کنید و به سخنانش گوش فرا دهید! هنگامی که رأس الجالوت تأیید کرد، حضرت فرمودند: آیا بنیاسرائیل برادرانی غیر از بنی اسماعیل دارند و آیا از میان فرزندان اسماعیل پیامبری جز حضرت محمد مبعوث شده است؟ رأس الجالوت به هر دو پرسش پاسخ منفی داد.[۳۱۸] این فقره مورد استناد حضرت که با اندکی تفاوت در چند جای عهدین آمده، در نسخههای کنونی آن نیز موجود است در یکجا از قول حضرت موسی به بنیاسرائیل آمده است: یهوه، خدایت نبی از میان تو، از برادرانت مثل تو، برای تو مبعوث خواهد گردانید، او را بشنوید.[۳۱۹]
عبارت «از میان تو» که آمدن پیامبر موعود را بهنوعی از میان خود بنیاسرائیل معرفی میکند، در ترجمه کتاب مقدس تحریفشده است.[۳۲۰]
بشارت آمدن پیامبر اکرم۶از زبان حضرت عیسی در انجیل در مناظره امام رضا ۷با جاثلیق نیز آمده است. امام ۷با استناد به سخنان حضرت عیسی:مبنی برآمدن فارقلیط پس از او، مراد از آن را پیامبر اکرم ۶دانستند. سخنان حضرت عیسی چنین گزارششده است: «من بهسوی پروردگار خود و شما میروم و فارقلیط میآید و او کسی است که به حقانیت من گواهی میدهد همانگونه که من به حقانیت او گواهی دادم. او هر چیز را تفسیر میکند و کردارهای زشت امتها را آشکار کرده، ستون کفر را میشکند. جاثلیق به وجود این سخنان در انجیل گواهی داد.»[۳۲۱]
احترام گذاشتن و اهانت نکردن دو مقوله جدا هستند همانطور که توضیح داده شد کتب آسمانی تحریفنشده برای مسلمانان نه تنها قابل احترام هستند بلکه اهانت به آنها جایز نمیباشد ولی کتب تحریفشده کنونی هیچگونه احترامی ندارند؛ چون که پشت آنها مثلاً تورات تفکرات صهیونیست میباشد که میگویند دنیا مال ماست و جهات شرعی دادن به تجاوزاتشان میباشد در عین حال نباید به آنها توهین کرد.
مبحث دوم: مقدسات مختص ادیان دیگر
گفتار اول: شخصیتهای مقدس ادیان
احترام انسان و کرامت او در جامعه به عنوان یک اصل اولی و یک قاعده فقهی[۳۲۲] موردپذیرش بوده و در این مورد تأکیدات فراوانی صورت گرفته است. اسلام اگرنه بیش از همه مکتبها، دست کم در ردیف سایر مکتبها حق کرامت و احترام اجتماعی انسان را معتبر و ضروری میداند.[۳۲۳] منظور از احترام گذاردن محترم داشتن چیزی است که نزد دیگران عزیز است و افراد به آن تعلق خاطر دارند. اهانت که منافی باکرامت اوست جایز نیست.
اصل بر ترک اهانت است، چراکه غالباً با اثر منفی همراه است؛ اینکه چهبسا طرف مخالف، مقابلهبهمثل کند و به مقدّسات توهین نماید. دشنام به مخالف یا کافر اگر سبب شود که برگردد و به او یا مؤمن دیگری دشنام دهد جایز نیست چنانچه دشنام به مقدسات دینی هر ملتی از ملل عالم جایز نیست؛ زیرا شنونده آن دشنام از آن ملت برمیگردد و به مقدسات دینی دشنام میدهد آنگاه وِزرش به عهده ابتدا کننده به دشنام است چنانچه در سوره انعام صریحاً از این موضوع نهی میگردد.[۳۲۴] از طرفی ممکن است اینگونه بدگوییها آنها را تحریک کند و بهاصطلاح روی دنده لج بیفتند و پافشاری آنها در کفر و ضلالت بیشتر گردد.[۳۲۵]
دین مبین اسلام، به رعایت احترام نسبت به دیگران تأکید بسیار کرده، علیالخصوص در مورد احترام به مقدسات دینی- اعم از مقدسات اسلام یا سایر ادیان الهی – و هرگونه توهین، ناسزاگویی، مسخره کردن و سبک شماردن را غیر مشروع و اشخاص را از آن بر حذر داشته است؛ پس اهانت به سایر شخصیتهای مقدس و مذهبی هر دین نیز نکوهش و مذمّت شده است.
فقهای اسلامی پاسداری از حرمت افراد را واجب میدانند، چنان که آمده است:
«هیچ کس حق ندارد … نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیرانسانی مرتکب شود،…اینها جرم است و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعی است و بعضی از آنها موجب حد شرعی است.[۳۲۶] بهتبع اسلام همیشه با جنگ مخالف است و میل دارد که بین همه کشورها آرامش و صلح باشد؛ لکن اگر جنگ را بر ما تحمیل کنند، همه ملت ما جنگ جو است»[۳۲۷]
به نظر میرسد ازآنجاییکه لفظ فرد اعم است از مسلمان و غیر مسلمان، منظور این باشد که اهانت به غیر مسلمان هم جایز نیست و موجب تعزیر میشود.
حکم اهانت کننده به سایر شخصیتهای مقدّس در هر دین با حکم سبّ انبیا تفاوت دارد و کسی که اهانت به سایر شخصیتهای مذهبی و مقدس بکند فقط تعزیر و تنبیه میشود. پس بهطریقاولی به شخصیتهای مقدس آنها نباید توهین کرد.
بند اول: مبانی قرآنی
الف) کرامت انسان در شمار مفاهیمی است که صراحتاً در آیات متعددی از قرآن به آن اشارهشده و از اهانت به انسانها منع شده است:
«و بهراستی ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و آنان را در خشکى و دریا [بر مرکبها] برنشاندیم و از چیزهاى پاکیزه به ایشان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از آفریدههاى خود برترى آشکار دادیم.»[۳۲۸]
«اى مردم، ما شمارا از مرد و زنى آفریدیم و شمارا ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بىتردید، خداوند داناى آگاه است.»[۳۲۹]
خداوند همه انسانها اعم از مسلمان و غیر مسلمان را گرامی معرفی کرده است چراکه همه انسانها در انسانیّت مساوی بوده و هیچ یک بر دیگری جز به تقوا فضیلت و شرافت ندارد.
خداوند در مقام گرامی داشت جایگاه انسان، به فرشتگان فرمان داد که آدم، پدر بشر را سجده کنند.[۳۳۰] نعمتهای نهان و آشکار خود را به انسان ارزانی داشته و در مقام بزرگداشت وی، تمام آنچه را در آسمانها و زمین است، رام انسانها کرده است.[۳۳۱] با عطف به این جایگاه بلند که خداوند به انسان اختصاص داده، رعایت کرامت انسان، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، ناگزیر بود. اسلام تأکید دارد که تبار همه آدمیان یکی است و انسان را برتر از همه یا بسیاری از موجودات آفریده و دیگر موجودات آفریدهشده را برای انسان میداند.[۳۳۲]
با تأمّل در مفهوم کرامت انسان به نظر میرسد آنچه از دید غالب مفسران مخفی نمانده، این است که: کرامت انسان نمیتواند مختص فرد یا گروه خاصی از انسانها باشد؛ چراکه آیه در سیاق منّت نهادن است، البته منتّی آمیخته با عتاب. گویا خداوند پس از ذکر فراوانی نعمتها و عنایات ویژه خود بر بشر، او را بر کفران این نعمات سرزنش می کند و از این جا مشخص میشود که مراد از آیه، حال جنس بشر است، صرفنظر از کرامت های خاص و فضایل روحی و معنوی که به عدهای اختصاص داده بنابراین آیه مشرکان، کفار و فاسقان را نیز در برمیگیرد.[۳۳۳]
یکی از اصول اخلاقی که در ارتباط با شخصیتهای مقدس ادیان دیگر بایستی مورد توجه قرار گیرد، اصل کرامت انسان و احترام به وی میباشد.
ب) روش پیشنهادی قرآن در تعامل فرهنگی با اقلیتهای دینی و گفتوگو بین ادیان، مناظره به نیکوترین شکل آن است؛ بنابراین، قاطعانه به پیامبر۶اعلام مینماید که: «… با آنان به [شیوهاى] که نیکوتر است مجادله نماى…»[۳۳۴]
اسلام اهانت و بیاحترامی به انسان- چه مسلمان و چه غیر مسلمان- را جایز نمیشمارد و مرتکب را لایق تعزیر و مجازات میداند. نهتنها برای معتقدات و آیین پیروان کتابهای آسمانی احترام قائل است، بلکه اصولاً این حق را برای آنان محفوظ شمرده که بتوانند در چارچوب عقل و برهان در مورد عقاید مذهبی خویش با مسلمانان به گفتوگو و بحث بپردازند. به طور آزاد و دور از تعصّب از معتقدات خویش دفاع نمایند و در مقام بحث و مجادله نسبت به عقاید اسلامی برآیند.[۳۳۵] از آن رو که خداوند گفتوگو با اهل کتاب را مقیّد به جدال أحسن کرده است، مفسّران قرآنی نکاتی را یادآور گردیده اند:
– «جدال أحسن آن است که با بهترین شیوه مناظره و مجادله که دارای مدارا و نرمی در سخن و انتخاب راه آسانتر است صورت گیرد.»[۳۳۶]
– «مجادله زمانی أحسن میشود که شدت در سخن و اهانت و طعنه زدن به طرف در آن نباشد. حسن مجادله این است که همراه با مدارا و نرمی در گفتار باشد. دشمن از آن سخت اذیت نگردد و جدل کننده به دشمن خودش نزدیک شود تا اینکه اتفاق نظری حاصل گردد و به همدیگر برای آشکار شدن حق کمک نمایند، بدون هیچ گونه لجاج و دشمنی.»[۳۳۷]
– «مناظره کن با معاندان به بهترین شیوه مناظره و مجادله که برخوردار از رفق و نرمی طریقه آسانتر باشد و همین طور از مقدمات مشهور استفاده گردد تا آتش کینه آنها فروکش کند.»[۳۳۸]
ازاینرو، هنگام گفتوگو و مناظره با شخصیتهای مقدس از ادیان دیگر باید سخن حق بهگونهای مطرح گردد که طرف مقابل توانایی دریافت آن را داشته باشد و احساس نماید همگان در پی کشف حقیقت اند.
«پس به [برکتِ] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مىشدند. پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، …»[۳۳۹]
همانطور که بیان شد یکی از صفات پیامبر گذشت و نرمش و رفق و مدارا در برابر کسانی که تخلفی از آنها سر زده و سپس پشیمان شده اند و این ویژگی پیامبر موجب پیشرفت دین در صدر اسلام شده بود اطلاق آیه بیانگر این است که با پیروان ادیان دیگر هم با رفق و مدارا برخورد کنید.
ج) مقتضای فطرت انسان با دیگران حالت صلح و همزیستی و برخورد دوستانه است. از منظر اسلامی جنگ و ستیز یا جنبه دفاعی دارد یا جنبه مانع زدایی زمینههای منفی و موانع هدایتی، آنهم پس از تبیین حق و باطل. آیات متعددی اصل صلح و همزیستی مسالمت آمیز را برای پیروان خود مطرح کرده است:
«و اگر به صلح گراییدند، تو [نیز] بدان گراى و بر خدا توکّل نما که او شنواى داناست.»[۳۴۰]
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید. |